افغانستان در آیینۀ تاریخ، حکمروایان متعددی - پادشاه، امیر و رئیس - داشته است که در چوکات زمانی مختلف به گونه های متفاوتی از سوی مردم انتخاب شده و مردم با آنان بیعت می کردند.
این تصویر در برخی از ادوار تاریخ که زمامداران با استفاده از جبر یا کودتا حمکروایی می کردند، نمای برعکس داشته است.
رئیس جمهور منتخب، برای حفاظت از مردم و حراست از حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشور سوگند وفاداری یاد می کند که این رسم طی مراسم تحلیف جامۀ عمل می پوشد و رئیس جمهور رسماً مسؤولیت رهبری دولت را به عهده می گیرد.
دولت شاهی مشروطه
نام احمد شاه ابدالی با تاسیس دولت افغانستان در سال ۱۷۴۷ پیوند دارد. بر اساس متون تاریخی، پس از آن که پیر صابر شاه کابلی خوشۀ گندم را برسم تائید بر کلاه احمد شاه ابدالی الصاق نمود، پادشاه جوان در نطقی به تحکیم وحدت عشایر افغان و خدمت به آنان تعهد ورزید.
مراسم تحلیف در زمان آخرین پادشاه افغانستان، محمد ظاهر، شکل رسمی بخود گرفت و درج قانون اساسی گردید.
در مادۀ پانزدهم فصل دوم قانون اساسی شاهی سال ۱۳۴۳ این رسم با کلمات آتی درج گردیده است:
"بنام خدای عظیم سوگند یاد میکنم که در کافۀ اعمال خود خداوند جل جلاله را حاضر دانسته، اساسات دین مقدس اسلام را حمایت، قانون اساسی را حراست، استقلال وطن، تمامیت ساحه، قوانین دولت و حقوق مردم را حفاظت کنم و با استعانت از بارگاه پروردگار بر طبق احکام قانون اساسی افغانستان پادشاهی نمایم و مساعی خود را در راه سعادت و ترقی ملت افغانستان به کار برم."
نخستین نظام جمهوری
با پایان سلسله شاهی در افغانستان در سال ۱۹۷۳ میلادی، نخستین نظام جمهوریت در این کشور ایجاد شد.
سردار محمد داوود خان در یک کودتای سپید، ریاست جمهوری را اعلام کرد، به گفتۀ برخی از مؤرخین، داوود خان پیش از آنکه توسط لویه جرگه منحیث رئیس جمهور افغانستان برگزیده شود، یک حکومت مؤقت را ایجاد و مراسم تحلیف را به جا آورد.
هیچ سندی که تحلیف نخستین رئیس جمهور افغانستان را تایید کند نزد مؤرخین موجود نیست.
با آنهم داوود خان پس از انتخاب شدن منحیث رئیس جمهور، سخنرانی که می تواند رسم تحلیف او را تقویت کند، ایراد کرد.
"رفقای من و من از صمیم قلب این اولین جمهوریت افغانستان عزیز را به شما تبریک میگویم و آنرا برای سعادت و سرفرازی افغانستان و مجلس افغانستان مسعود و میمون میخوانم. اردوی فدا کار افغانستان به هر کجا به گوشه و کنار مملکت که استید، این مؤفقیت را به همۀ تان تبریک میگویم."
جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان
پس از آنکه نور محمد ترکی، علیه داوود خان و سپس حفیظ الله امین در مقابل نور محمد ترکی کودتا کردند و زمام امور را در دست گرفتند، با استناد آثار اکثر مؤرخین معاصر، در هیچ برگۀ از تاریخ از سوگند وفاداری آنان در مقابل مردم و کشور ذکری به میان نیامده است.
جمهوری دموکراتیک افغانستان
پس از آنکه نظام حفیظ الله امین در اثر کودتای ببرک کارمل از هم پاشید و جمهوری دموکراتیک افغانستان به وجود آمد، اثری از رسم تحلیف و سوگند در آن دیده نشد اما ببرک کارمل طی سخنرانی شورای انقلابی جمهوری دموکراتیک را اعلام کرد.
در بخشی از این گفتار ها که شامل اصول اساسی قانون اساسی سال ۱۳۵۹ جمهوری دموکراتیک افغانستان است، چنین آمده است:
"جمهوری دموکراتیک افغانستان دفاع از استقلال ملی، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی، تحکیم عمیق دستاوردهای انقلابی ثور و تحقق اهداف و آرمان های والای آن، تحکیم رشد و تکامل بیش از پیش نظامی مترقی و پیشرو در جمهوری دموکراتیک افغانستان، تأمین اشتراک وسیع و فعال زحمتکشان و تمام نیروهای دموکراتیک، ترقیخواه و وطن پرست کشور در تحولات انقلاب ملی و دموکراتیک و ضد فیودالی و ضد امپریالستی و دفاع از وطن و انقلاب ثور را که توسط حزب دموکراتیک خلق افغانستان و شورای انقلابی صورت میگیرد، وظیفۀ خود میداند."
دورۀ حکومت ببرک کارمل در اثر فشار های میان حزبی و اتحاد جماهیر شوروی به پایان رسید و داکتر نجیب الله منیحث رئیس جمهور افغانستان گماشته شد.
جمهوری افغانستان
در قانونی اساسی سال ۱۳۶۶ جمهوری افغانستان، به ریاست داکتر نجیب الله نیز نشانۀ از متن تحلیف یا سوگند وفاداری رئیس جمهور را نمی توان سراغ کرد، اما راهکار و اهداف حکومت داکتر نجیب الله، در قانون اساسی و نیز تعدیل قانونی اساسی آن وقت ذکر گردیده است.
در فصل اول، ماده اول اساسات نظام سیاسی این قانون چنین ذکر گردیده بود:
"جمهوری افغانستان دولت مستقل، واحد و غیر قابل تجزیه بوده و برتمام قلمروخود دارای حاکمیت می باشد. حاکمیت ملی در جمهوری افغانستان به مردم تعلق دارد. مردم حاکمیت ملی را توسط لویه جرگه، شورای ملی و شورا های محلی تعمیل میکنند."
جمهوری اسلامی افغانستان
در سال ۱۹۹۲ میلادی با سقوط حکومت داکتر نجیب الله و رویکار آمدن حکومت مجاهدین که در آن صبغت الله مجددی و سپس برهان الدین ربانی، رهبری حکومت افغانستان را احراز نمودند، هیچ گونه مراسم تحلیف نه از سوی آقای مجددی و نه هم از سوی آقای ربانی انجام یافت.
سعدالله غوثی، استاد پیشین در پوهنتون واشنگتن از یک منبع نزدیک به حکومت مجاهدین نقل کرده می گوید که در آن زمان هرج و مرج و مخالفت های تنظیم ها به حدی بود که سوگند وفاداری و مسؤولیت پذیری مردم اصلاً به میان نیامد و تصویر خالی از این رسم به جا ماند.
امارات اسلامی افغانستان
پس از رویکار آمدن رژیم طالبان در سالهای ۱۹۹۴-۱۹۹۶، ملا محمد عمر در ولایت کندهار خود را امیر المؤمنین خواند اما، امارت اسلامی افغانستان نیز از مراسم تحلیف رهبر، یادگاری را از خود برجا نگذاشته است.
جمهوری اسلامی افغانستان
با آنهم، پس از سقوط رژیم طالبان و ایجاد حکومت مؤقت به ریاست حامد کرزی در اوآخر سال ۲۰۰۱ میلادی، سیاست و قانون اساسی افغانستان رنگ دیگری به خود گرفت.
با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و ایجاد قانون اساسی، حامد کرزی منحیث رئیس جمهور منتخب افغانستان پس از یک دورۀ طولانی تاریخی، حلف وفاداری یاد کرد و خود را در مقابل مردم این کشور مسؤول قرار داد.
در فصل سوم، مادۀ شصت و سوم قانون اساسی سال ۱۳۸۲ افغانستان، متن تحلیف چنین ذکر شده است:
"به نام خداوند بزرگ سوگند ياد می كنم كه دين مقدس اسلام را اطاعت و از آن حمايت كنم. قانون اساسی و ساير قوانين را رعايت و از تطبيق آن مواظبت نمايم. استقلال ، حاكميت ملی، و تماميت ارضی افغانستان را حراست و حقوق و منافع مردم افغانستان حفاظت كنم و با استعانت از بارگاه پروردگار متعال و پشتيبانی ملت، مساعی خود را در راه سعادت و ترقی مردم افغانستان بكار برم."
اکنون پس از انتقال صلح آمیز قدرت سیاسی، محمد اشرف غنی احمدزی، رئیس جمهور منتخب افغانستان به روز دوشنبه ۲۹ سپتمبر سال ۲۰۱۴ میلادی یک بار دیگر منحیث یکی از زمامداران این کشور سوگند وفاداری یاد کرد و مسؤولیت پذیرش را در حراست و حفاظت از قانون اساسی، مردم و خاک افغانستان رسماً اعلام کرد.