لینک های دسترسی

Breaking News

دختر افغان؛ خواننده و فولبرایتر


به کافه‌ای در غرب کابل دعوت‌اش کردم. دختری با چشم‌های بادامی و رنگ میشی. زیاد وقت ندارد و باید دوباره به آمریکا برگردد؛ جایی که طعم واقعی رویاهایش را چشیده است. حرف‌ها گرم‌تر و شیرین‌تر از چای لیمو و عسل در دل زمستان است. زود زود پلک می‌زند، ظاهراً برای رسیدن به همه چیز عجله دارد. اما گاهی چشم‌هایش را می‌بندد و به حوصله‌ای که راه طولانی اهداف آینده‌اش می‌طلبد، فکر می‌کند.

مرضیه نوری، محصل پوهنتون مشیگان در آمریکاست که تعطیلات به او فرصتی داده تا دوباره به افغانستان برگردد. وقتی می‌پرسم آیا واقعاً بعد از ختم تحصیلات به افغانستان برمی‌گردی؟ می‌گوید "من به جهان نگاه می‌کنم نه فقط یک کشور. هرجایی که مفید باشم، متعلق به آنجا هستم. اما قطعاً برمی‌گردم و تا زمانی که شخصاً خطری جانم را تهدید نکند، در کشورم خواهم ماند".

ظاهراً ناامنی‌های اخیر حتی ذهن مرضیه را که ماهاست در خارج از کشور مصروف تحصیل است درگیر کرده است.

جنگ، قبلاً او را به دنیای مهاجرت در یکی از کشورهای همسایه برده بود. اما با سقوط طالبان، مرضیه با خانواده‌اش از ایران به کابل برگشت. در پوهنتون آمریکایی‌ها‌ در رشته مدیریت و رهبری تجارت درس خواند. همزمان با آن کار کرده تا از نظر مالی مستقل باشد. او حالا مدیریت و رهبری را در پوهنتونی که ۲۴ هزار دانشجو از سراسر دنیا دارد، می خواند. همزمان با این در رشتۀ روانشناسی در مقطع ماستری درس می خواند. مرضیه می‌گوید "می‌خواهم به زنان افغان نشان دهم که ما می‌توانیم همزمان چندین کار مهم را انجام دهیم حتی وقتی که متاهل هستیم و مسوولیت یک زندگی مشترک را به دوش می‌کشیم.”

شوهر فولبرایتر؛ حامی همه علایق و تصامیم او

مرضیه می‌گوید با شوهرش در یک پوهنتون درس می‌خواندند و بعد از ختم دوره لیسانس تصمیم به ازدواج گرفتند. "شوهرم را عقلانی انتخاب کردم." او می‌گوید آشنایی قبلی خیلی به درک متقابل‌شان کمک کرده است و حالا پنج سال می‌شود که با عشق و تفاهم زندگی می‌کنند.

​شوهر مرضیه هم یکی از فولبرایترهای افغان است که حالا در کابل مشغول به کار است. مرضیه نزدیک به یک سال و نیم دیگر را باید در آمریکا بگذراند. "دلتنگ هم می‌شویم اما باید برای رسیدن به اهداف‌مان، این دوری مقطعی را تحمل کنیم." مرضیه از پدر و مادرش هم به عنوان افراد موثر در موفقیت‌اش یاد می‌کند. می‌گوید پدرم از اول برای دخترهایش رویاهای بزرگ داشت بناً همه چیز را برای دخترها و پسرهایش یکسان درنظر می‌گرفت.‌ او می‌گوید که دوست دارد مهارت‌های متفاوتی کسب کند اما در هر موردی یکی از بهترین‌ها باشد.

نمی‌خواهم یک خواننده بی‌سواد باشم

در افغانستان بیشتر هنرمندان و ورزشکاران، درس و مشق را کنار گذاشتند اما مرضیه دوست دارد به همه بگوید که یک آوازخوان هم می‌تواند تحصیلات عالی داشته باشد.

"از کودکی عاشق آوازخوانی بودم اما شرایط نامناسب و نبود حس امینت برای یک دختر آوازخوان در این اجتماع، نگذاشت تا دنبال این رویا بروم. اما همیشه در صفحات اجتماعی به صورت زنده می‌خوانم." او می‌گوید دو ماستری‌اش را که تمام کند به شکل حرفه‌ای آوازخوانی را شروع خواهد کرد و به زنان افغان این باور را خواهد داد که می‌توانند به دنبال علایق‌شان هم بروند؛ لازم نیست "همه آدم‌ها را راضی نگه دارند". او معتقد است که افغانستان، زنان و در کل جوانان بااستعدادی دارد اما شرایط همیشه مساعد نیست. مرضیه می‌گوید در آمریکا همه کمک‌ات می‌کنند تا به آرزوهای ناممکن و ابتکارات جدید دست بزنی اما اینجا همه به خصوص زنان در بند افکار هستند که مدام فکرشان را درگیر مسائل کوچک می‌کند و نمی‌گذارد که زنان به هر روز بهتر شدن بیاندیشند. "این باعث می‌شود که زنان به دنبال خواسته‌های‌شان نروند یا اصلاً برنامه فردی نداشته باشند."

از مربی فیتنس تا مدل لباس‌های افغانی

مرضیه علاقمند تنوع فرهنگیست اما همچنان لباس‌های کاملاً افغانی را دوست دارد. او بیش از یک سال با پوشیدن لباس‌های افغانی، این فرهنگ را به نمایش گذاشته است. مدل افغان با پارادوکسی میان موهای بلوند غربی و لباسی کاملاً شرقی در پس‌زمینه‌ای تاریخی. او زیبایی و هنر را دوست دارد و می‌گوید این کار را داوطلبانه انجام می‌داده و همیشه "احساس ناامنی” داشته زیرا نگاه اکثریت اجتماع به یک دختر مدل به گونه‌ایست که حس امنیت را از او می‌گیرد.​

مرضیه می‌گوید تا حالا دو پیشنهاد مدلینگ در آمریکا داشته که ممکن است در آینده با آنها همکاری داشته باشد. او دوست ندارد زندگی‌اش در دنیای به این بزرگی فقط یک جنبه داشته باشد. مرضیه با یاد گرفتن مهارت‌های گوناگون، گوشه‌هایی از خود را رشد و تبارز می‌دهد.

او قبلاً در یکی از باشگاه‌های کابل، مربی فیتنس بوده و تجربه زومبا و ایروبیک دارد. او می‌گوید در رقص هم دست بالایی دارد و فعالیت‌های فیزیکی به او کمک می‌کند در کارهای فکری تمرکز بیشتری پیدا کند.

با چنان عشق و علاقه از ورزش صحبت می‌کند که شاید هیچ چیز دیگری بیشتر از ورزش برایش نشاط‌‌‌‌‌‌بخش نیست. "ورزش همیشه برای من یک الویت بوده نه برنامه جانبی یا سرگرمی". حالا هم که سخت مصروف درس خواندن هستم، روزانه 2 ساعت ورزش می‌کنم. دوش و بدن سازی، فعلاً دو رشته ورزشی اوست.

مرضیه قصد دارد عشق را با ورزش و آوازخوانی گره بزند و منطق‌اش را با کمک به دانش‌آموزان مکاتب از طریق مشاوره و رهبری. در کنار اینها آرزو دارد همه خانم‌ها بتوانند توانایی‌های‌شان را تشخیص دهند و پیشرفت کنند.

به ساعت‌اش نگاه می‌کند و می‌گوید که دیر شده و باید برود. همین که بالا‌پوشش را به تن می‌کند به من می‌گوید: "تو هم می‌توانی".

XS
SM
MD
LG