Every Day is Extra که به دری و به شکل مفهومی آنرا ”هر روزی غنیمت است“ میتوان ترجمه کرد، عنوان کتاب خاطرات جان کری، وزیر پیشین خارجه ایالات متحده امریکا، است که هفته گذشته انتشار یافت.
در نخستین صفحه این کتاب، کری ۷۴ ساله دلیل گزینش عنوان کتابش را توضیح داده است. کری جوان از جبهات جنگ ویتنام (۱۹۵۵-۱۹۷۵) زنده برآمد و از همان زمان فکر می کند که هر روز زنده گی اش، غنیمت بوده است.
نویسنده شرح گسترده ی از زمان جوانی اش به ویژه از چهارسال خدمت عسکری اش (۱۹۶۶-۱۹۷۰) که چهاره ماه آنرا در جنگ ویتنام بود، ارائه کرده است. پس از عسکری، کری برای ۲۸ سال به حیث سناتور ایالت ماساچوست در کنگره امریکا کار کرد، در سال ۲۰۰۴ نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری شد که آنرا به جورج بوش از حزب جمهوری خواه باخت، و از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۷ به حیث وزیر خارجه امریکا ایفا وظیفه کرد.
در میان افغان ها، جان کری بیشتر به صفت طراح حکومت وحدت ملی شهرت دارد. کری اما در کتابش کمتر و به گونه فشرده به مسایل افغانستان پرداخته و هیچ رمز و راز تازه ی را برملا نکرده است.
ماجرای میانجیگری یا مداخلت جان کری در انتخابات افغانستان به سال ۲۰۰۹ بر می گردد. در آن زمان حامد کرزی فکر می کرد که ریچارد هولبروک، نماینده ویژه امریکا برای افغانستان و پاکستان، و کارل ایکنبری، سفیر وقت امریکا در افغانستان، در پی برکناری وی از اریکه قدرت بودند. در پی ادعاهای تقلب گسترده در آرا، داکتر عبدالله، رقیب اصلی حامد کرزی، نتایج انتخابات را رد کرد و طرفداران قدرتمند وی تهدید به اعلان حکومت موازی کردند. از آنجا که اعتماد در روابط میان کرزی، ایکنبری و هولبروک وجود نداشت، سناتور کری در نقش یک دپلومات با رئیس جمهور کرزی وارد کار شد و پس از چندین دور گفت و گوهای همه جانبه، بلاخره کرزی را به رفتن به دور دوم آرا قانع ساخت. داکتر عبدالله اما از دور دوم پا بیرون کشید و به این ترتیب کرزی برنده انتخابات اعلان شد.
کری از یک ملاقات اش با کرزی نوشته است ”یکبار کرزی چشم در چشمم دوخت و گفت، «جان من نمی توانم که ۲۵۰ هزار رای پشتون ها را باطل کنم. من زنده نخواهم ماند.» او از اطاق بیرون شد تا به تلیفون جواب بدهد، اما من فکر کردم که او می خواست که حرف هایش طنینی برجا بگذارد و خودشرا برای حربه بعدی آماده کند. رویمرا به طرف معاون سفیر ما، فرنک ریکاردونی، که یک کارمند فوق العاده وزارت خارجه و از مدفورد ماساچوست بود، کردم. او رک و راست صحبت می کرد. «فرنک، آیا واقعاً ۲۵۰ هزار آرای پشتون ها باطل شده است؟» فرنک تبسم نموده جواب داد «نه، بیشتر مثل ۲۵ رای پشتون است که هرکدام آنها ۱۰۰۰۰ برگه انداخته است.» “
انتخابات ۲۰۱۴
دور نخست انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در سال ۲۰۱۴ فارغ از انتقادهای گسترده اجرا شد و از میان هشت نامزد، دو تن - اشرف غنی و داکتر عبدالله – به دور دوم راه یافتند. آن دور اما به جنجالیترین انتخابات افغانستان مبدل گردید که پای جان کری، وزیر خارجه امریکا، را برای مدیریت آن به کابل کشانید.
کری در کتابش نوشته است که امریکا از هیچ یک از دو نامزد حمایت نمی کرد.
کری در مورد اشرف غنی نوشته است "غنی یک پشتون ناسیونالیست طرفدار غرب بود که از زبانش اصطلاحات تکنوکراتیک می بارید. در حالی که بیشتر کارشرا در بانک جهانی در امریکا کرده بود، غنی در پیوستن با سیاسیون محلی مشکل داشت. او مغز عالی داشت اما سیاستمدار کم تجربه ی بود. بعضی اوقات او در واکنش مایل به افراط می شد. او همچنان یک مرد شدیداً منحصر به خودش بود و به مایکرومنجمنت تمایل داشت که همیشه به نفع اش تمام نمی شد."
در مقابل غنی، از دید جان کری، داکتر عبدالله "شخص آرام، مؤقر و نرم زبان بود. او دیدگاه تکنوکراتیک غنی را نداشت، اما همیشه از اوضاع درک خوبی داشت. او در ساخت ائتلاف مهارت داشت و می دانست که چگونه در عقب صحنه کار کند. او یک سیاستمدار خوبی بود."
هر یکی از این دو نامزد، به نوشته کری، به مراتب بهتر از حامد کرزی بود. روابط کرزی با امریکا، به ویژه در سال های ۲۰۱۳-۲۰۱۴، به شدت به تیره گی گرائیده بود و کرزی از امضای توافقنامه امنیتی و دفاعی با امریکا، ابا ورزید.
مشکل اساسی اما این بود که دور دوم انتخابات به یک افتضاح تمام عیار مبدل شده بود.
جان کری نوشته است که "به فکر ما، هر طوری که نتایج را آزمایش کرد، نتیجه بُرد غنی بود. اما اتهامات تقلب و بی نظمی ها بر چیزی که می شد آنرا یک لحظه کامیابی برای مردم افغان نامید، سایه افگنده بود."
با آن که اشرف غنی، دست کم از دید مقام های امریکایی و بر اساس شمارش آرا، برنده انتخابات بود، اما حامیان قدرتمند داکتر عبدالله با تهدیدهای جدی در مقابل آن ایستاده شدند.
کری نوشته است "در جولای، یکی از حامیان کلیدی عبدالله تهدید به ایجاد حکومت موازی در دوازده تا چهارده ولایت نمود." این حامی کلیدی آقای عبدالله، والی پیشین بلخ عطا محمد نور بود که حالا منتقد و مخالف داکتر عبدالله است.
دپلومات های امریکایی در آن زمان به جان کری گفتند که در صورت اعلان اشرف غنی به حیث برنده انتخابات، جنگ های داخلی در افغانستان شعله ور شده و نظام نوپای این کشور از درون متلاشی خواهد شد.
کری نوشته است "سفیر ما در کابل استدلال می ورزید که خطر کودتا واقعی است."
طرح غنی یا کری؟
افزایش جنجال ها در دور دوم انتخابات و تهدیدهای حامیان داکتر عبدالله، پای جان کری را برای بار دوم برای مدیریت بحران انتخاباتی افغانستان به کابل کشانید و وی ساعت های طولانی را صرف چانه زنی ها و اندرز گویی با هر یک از نامزدان ریاست جمهوری نمود.
کری در نوشته اش طوری وانمود می سازد که او به جز از ترغیب داکتر عبدالله و اشرف غنی به خویشتنداری و ایثارگری برای میهن، طرح مشخصی را برای حل بحران به وجود آمده از انتخابات در دست نداشت.
او نوشته است "ما به یک مرحله حساس مذاکرات نزدیک می شدیم که در یک حرکت حیرت انگیز، غنی به ایدهء تشکیل یک حکومت وحدت پرداخت. من همیشه حدس می زدم که وی از محبوبیت این ایده آگاهی داشت. بعدش، من به طرف غنی دورم خوردم، دستم را بر شانه اش گذاشتم و گفتم «اشرف، تو رئیس جمهور خواهی بود. عبدالله با تو در تطبیق یک اجندای مشترک کمک خواهد کرد. اما تو باید در انتقال واقعی قدرت به او راضی باشی و به او فرصت حکومتداری مشترک را بدهی، به خاطری که این کار به نفع کشور است."
با این طرح، بلاخره بحران دور دوم انتخابات ریاست جمهوری افغانستان پایان یافت و اشرف غنی و داکتر عبدالله متن توافقنامه تشکیل حکومت وحدت ملی را امضا نمودند. در پای این توافقنامه، امضای یان کوبیش، فرستاده سرمنشی سازمان ملل برای افغانستان، و جیمز کنینگهم، سفیر وقت امریکا در کابل، هم وجود دارد.
به این ترتیب، غنی رئیس جمهور و عبدالله رئیس اجرایی حکومتی شد که قدرت سیاسی در آن به صورت مساویانه تقسیم شده است – ساختاری که در قانون اساسی افغانستان تسجیل نیافته است.
حکومت وحدت ملی افغانستان، با وجود مشکلات انبوه، برای حدود چهار سال دوام یافته است. با آن که برخی ها میانجیگری جان کری در انتخابات افغانستان را به شدت مورد انتقاد قرار می دهند، کری در آخر یاداشت هایش از افغانستان نوشته است که به آینده این کشور خوشبین است.
"افغانستان امروزی با آزمون های بزرگ اقتصادی و امنیتی روبروست، اما چانس شناخته شدن به حیث یک کشور، نه فقط یک جنگ، را دارد. دپلوماسی که [افغانستان] را تا این حد آورد، ارزش اشرا داشت."