ستیف کول اینبار کتابش را با حکایتی از کارکرد امرالله صالح در تابستان سال ۲۰۰۱ آغاز کرده است که در آن زمان یکی از دستیاران اطلاعاتی احمد شاه مسعود، فرمانده جبهۀ مقاومت در برابر طالبان، بود. صالح جوان ارتباطات سری قوماندان مسعود را با سازمان اطلاعاتی امریکا، سی آی ای، مدیریت می نمود و گاهگاهی حتا خودش اسباب و تجهیزات کمکی سی آی ای را به تاجیکستان و پنجشیر انتقال می داد. روابط صالح با سی آی ای، بر بنیاد این کتاب، به سالهای ۱۹۹۹ بر می گردد زمانی که احمد شاه مسعود، آقای صالح و هشت نفر دیگر مورد اعتمادش را برای آموزش های مسلکی اطلاعاتی به مرکز سی آی ای به لنگلی فرستاد.
نویسنده از حساب های بانکی احمد شاه مسعود در لندن پرده بر می دارد که در آن حدود ۶۰ میلیون دالر پس انداز وجود داشت، اما می نویسد که مسعود اضافه بر کمک های غیرنظامی سی آی ای، بیشتر از سپاه پاسدران ایران و از هند و روسیه کمک و حمایت های جنگی دریافت می کرد. مسعود، به روایت از این کتاب، همچنان از فروش سنگ های قیمتی مصارف جنگ را تامین می کرد.
ساعاتی پس از ترور احمدشاه مسعود در ۹ سپتامبر ۲۰۰۱، امرالله صالح از تاجیکستان با ریچارد بليي در مرکز سی آی ای تماس می گیرد و ضمن ارایه خبر، خواستار کمک امریکا برای ادامۀ مقاومت جبهه شمال در برابر طالبان می شود. دو روز پس اما حملات ۱۱ سپتامبر در امریکا همه چیز را دگرگون می سازد و بلیی به صالح می گوید "حالا این کار فراتر از شما شده است. با رهبران تان مشوره کنید چون ما در حد و سطحی می آییم که شما تصور آن را کرده نمی توانید."
ستیف کول که دسترسی استثنایی به اسناد، افراد و منابع اطلاعاتی داشته است در ادامۀ کتابش از حمایت ارتش و سازمان اطلاعاتی پاکستان، آی اس آی، به طالبان می نویسد. این حمایت به حدی گسترده و عمیق است که سی آی ای گمان می برد که رهبران ارشد نظامی پاکستان خود در دام ایدیولوژی اسلام افراطی گیر می افتند. در تشکیل آی اس ای، ریاست S ارگان کاملاً سری است که عملیات حمایت از طالبان و شورشیان کشمیری را انجام می دهد.
ریاست S به شرح ماجراهایی میپردازد که چگونه با آغاز تهاجم نظامی امریکا بر افغانستان، سی آی ای بیشتر با استفاده از پول رهبران جبهات مخالف طالبان را متحد خود می سازد. نخست گری شروین، یک کارمند سی آی ای، با ۱۰ میلیون دالر نقد به پنجشیر می آید. به نوشتۀ کتاب، شروین در یک ملاقات با عبدالرب رسول سیاف به وی ۱۰۰ هزار دالر می دهد.
در جنوب افغانستان هم، به استناد این کتاب، حامد کرزی پس از همآهنگی و تفاهم با سی آی ای ابتدا به ولایت کندهار می رود تا مردم را بر علیه طالبان به قیام وادارد، اما زمانی که تهدیدهای امنیتی به وی شدت می یابد کرزی به گریگ فوگل زنگ می زند و توسط یک طیارۀ سی آی ای به پایگاه جیکب آباد در ایالت سند پاکستان منتقل می شود. کرزی از همان پایگاه با رسانه ها مصاحبه می کند و طوری وانمود می سازد که در افغانستان است. کرزی دوباره به کمک سی آی ای وارد افغانستان می شود و اینبار به ارزگان می رود.
همزمان با فروپاشی رژیم طالبان در هفتم اکتوبر ۲۰۰۱، طیاره های بدون پیلوت امریکایی که اقامتگاه ملا محمد عمر، رهبر طالبان، را نظارت می کرد، تصاویر گروهی از مردان را ضبط کرد که سوار موتر شده و از محل بیرون رفتند که گمان می رود در میان آنان ملا عمر هم بود. ریاست S حاکی است که رهبر طالبان نخست به خانۀ مادرش رفت و از آنجا به مدرسهای در شهر رفت. پس از اصابت یک راکت در بیرون از مدرسه، ملا عمر از منطقه فرار نمود و به مسجدی رفت و زمانی که مسجد هم هدف قرار گرفت وی به جای نامعلومی فرار کرد و دیگر هیچ سراغی از وی دیده نشد تا آن که در سال ۲۰۱۳ در شفاخانهای در شهر کراچی جان سپرد.
رهبران طالب که از قدرت نظامی امریکا شوکه شده بودند، به روایت آقای کول، در ابتدا می خواستند که در یک ساز وکار تشریفاتی اما رسمی تسلیم شوند. ملا عمر به حامد کرزی نامه نوشت و دیگر رهبران طالبان هم تماس گرفتند، اما واشنگتن در آنزمان فقط راهکار جنگی داشت.
در ادامه کتاب، ستیف کول از اشتباهات امریکا در افغانستان می نویسد که سبب ادامه و توسعه جنگ گردید. امریکایی ها از یک طرف دو رویی و خیانت جنرالان پاکستانی را یا نمی دیدند یا نادیده می گرفتند و از جانبی دیگر تلاش ریچارد هولبروک، فرستاده پیشین قصر سفید برای افغانستان و پاکستان، برای ناکام ساختن حامد کرزی در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۹ اعتماد میان واشنگتن و مهمترین متحد افغان اش را به صورت غیرقابل ترمیم آسیب میرساند. مقام های حکومت باراک اوباما حتا در سال ۲۰۰۹ می خواستند که داکتر عبدالله به حیث رئیس اجرائيه حکومت گماشته شود، اما حامد کرزی با این طرح به شدت مخالفت ورزید. این امر بلاخره در انتخابات جنجالی سال ۲۰۱۴ ممکن شد.
ستیف کول کتابش را با بیانات احمد مسعود، یگانه پسر احمد شاه مسعود، پایان بخشیده است. مسعود ۲۷ ساله به نویسنده گفته است که در ۲۰۱۶ که شهر کندز به دست طالبان سقوط کرد وی در لندن بود و دوستان و حتا مادرش به وی تلیفون می کرد که باید به افغانستان برگردد و با مردمش در صف مقاومت بیایستد. احمد مسعود اگر چه برعکس پدرش به جنگ تمایل ندارد اما آیندۀ مبهم افغانستان شاید وی را وادارد که خلاف میل باطنی اش عمل کند.
ریاست S که بر مبنای مصاحبه با بیشتر از ۵۵۰ نفر و دسترسی به دیگر منابع در ده سال (۲۰۰۷-۲۰۱۷) نوشته شده است، هفتۀ گذشته به بازار عرضه شد. این دومین کتاب آقای کول در بارۀ جنگ افغانستان است. نخستین کتاب وی، جنگ اشباح، که جنگ های پیش از سال ۲۰۰۱ افغانستان را حکایت کرده است، یکی از پرفروش ترین کتاب ها شد و جایزۀ ادبی پولیتزر را گرفت.