کارشناسان سیاسی در امریکا به این نظر اند که برکناری لیز چینی از سمت رهبری جمهوریخواهان در مجلس نمایندگان ایالت متحده میتواند زمنیه را برای ظهور حزب سومی ایجاد کند.
برنارد تامس، تحلیلگر سیاسی و نویسندۀ کتاب "مرگ و تولد دوبارهٔ احزاب سوم امریکا" میگوید که به دلیل قطبی شدن سیاست امریکایی، زمان به میان آمدن حزب سوم در این کشور فرارسیده است.
با آنهم، او گفته است که حتا اگر حزب سوم ظهور هم کند، بر اساس تاریخ سیاست در امریکا، این حزب عمر کوتاه خواهد داشت و پیروزی کوتاه مدت را در انتخابات تجربه خواهد کرد.
جمهوریخواهان مجلس نمایندگان پس از آن لیز چینی را از سمتاش برکنار کردند که او به گونهٔ علنی از دونالد ترمپ، رییس جمهور پیشین فاصله گرفت که ادعاهای بیاساس او مبنی بر تقلب گسترده در انتخابات نومبر سال ۲۰۲۰ را رد کرد؛ انتخاباتی که در آن جو بایدن برنده اعلام شد.
با باور تامس، دموکراتها در حال حاضر بیشتر ستراتیژی جال بزرگ را به کار میبندند که به نحوی مخالفین را در محور خود منسجم میکند، اما جمهوریخواهان برخلاف، بیشتر میانهرو ها و آنانی را از خود دور میرانند که دونالد ترمپ را به چالش میکشانند، و این درست مشابه وضعیتی است که در آن در گذشته احزاب سوم در امریکا ظهور کرده اند.
انحلال احزاب سوم
حزب تودهگرا (Populist Party) که طرفدار دهقانان فقیر بود، در سالهای ۱۸۹۰ عرض اندام کرد، اما تا سال ۱۹۰۰ ناپدید شد. در این مدت کوتاه، این حزب تهدید کافی را متوجه دموکراتها کرد و در نهایت این حزب مجبور شد برخی از اصول حزب تودهگرا را بپذیرد.
در سال ۱۹۱۲، بخش بیشتر ترقیخواه حزب جمهوریخواه به رهبری تیودور روزولت، رییس جمهور پیشین امریکا، از حزب جمهوریخواه جدا شد و حزب ترقیخواه (Progressive Party) را تشکیل داد. روزولت در مقایسه به ویلیم تافت، نامزد حزب جمهوریخواه، آرای بیشتر را کسب کرد، اما هر دو در مقابل ودرو ویلسن دموکرات بازنده شدند.
با وجود آنکه این جدایی در انتخابات به جمهوریخواهان صدمه رساند، این حرکت در نهایت حزب جمهوریخواه را بیشتر به مرکز سوق داد.
هراس از تقسیم آرا سبب میشود تا احزاب عمده، اتحاد شان را نگهدارند و از تبارز حزب سوم جلوگیری کنند.
الکساندر کوهین، معاون پروفیسور در پوهنتون نیویارک میگوید که رای دهندگان با وجود آنکه ممکن شخصی از حزب سوم کاندید مورد نظراش باشد، اما به دلیل این که میداند برنده نخواهد شد، رای خود را به یکی از کاندیدان احزاب عمده میدهد و به همین دلیل حزب سوم برنده نمیشود.
به نظر این کارشناس سیاسی، بدون تغییر بنیادی در ساختار حکومت، انتقال از سیستم دو حزبی به سه حزب و چند حزبی خیلی دشورا خواهد بود.
او گفت: "در امریکا، دو حزب، وقت و انرژی زیادی را صرف نوشته قوانینی میکنند که به نفع تداوم شان بوده و شرایط را برای ظهور حزب سوم دشوار میسازد."
در برخی ایالتها قوانینی وجود دارد که برای ایجاد حزب سوم در مقایسه به احزاب عمده، در اوراق رایدهی به امضاهای بیشتر نیاز است.
آقای کوهین افزود که حزب دموکرات و جمهوریخواه، نمیخواهند که رقیب داشته باشند و سیستم را طوری طرح کرده اند که برای حزب سوم کار را دشوارتر کرده است.
آگاهان سیاسی میگویند که حزب سوم در انتخابات محلی ممکن به پیروزی هایی نایل آید، اما در رقابتهای بزرگ، فقط دو حزب عمده رقابت میکنند.
کوهین اضافه کرد که به همین دلیل خانم چینی نمیگوید که حزب جمهوریخواه را ترک میکند، زیرا او میداند که بیرون شدن از حزب به معنی پایان یافتن فعالیتهای سیاسیاش است.
آقای تامس میگوید که در مقایسه با سایر کشورها، احزاب سوم در امریکا ضعیف اند و آنان فقط یک ستراتیژی مشخصی دارند که باید دنبال کنند و آن حمله بر یکی از احزاب و اخلال سیاست به گونه موقت است.
به نظر او، حزب سوم فقط میتواند برخی از اصلاحات را بر یکی یا هر دو حزب بپذیراند زیرا حزب سوم نمیتواند با ساختار کنونی دولتی پیروز شود.