ورزشکار اسپانیایی ۵۰۰ روز را در یک مغاره به سربرد

یک ورزشکار ۵۰ ساله اسپانیایی که ورزش‌های مخاطره‌آمیز انجام می‌دهد، روز جمعه ۱۴ اپریل (۲۵ حمل) پس از ۵۰۰ روز زندگی در مغاره در ۷۰ متری زیر زمین برای اولین بار نور آفتاب را دید.

به گزارش خبرگزاری رویترز، بیاتریز فلامینی، کوهنورد اسپانیایی در حالیکه عینک دودی پوشیده بود تا چشمانش به نور آفتاب عادت کند، لبخندزنان به خبرنگاران گفت که زمان مثل برق گذشت و دلش نمی‌خواست از مغاره بیرون بیاید.

فلامینی توسط گروهی از روانشناسان، محققان، مغاره‌شناسان و مربیان ورزشی که هر حرکت و سلامت جسمی و روانی او را زیر نظر داشتند، مراقبت می‌شد، بدون اینکه تماسی با او برقرار کنند.

آنها تاثیرات انزوای اجتماعی، از دست دادن توانایی تعیین زمان، تغییرات عصبی - روانی و تغییرات شناختی احتمالی که انسان‌ها در زیر زمین متحمل می‌شوند، و تاثیر آن بر توازن شبانه‌روزی و خواب را مطالعه می‌کردند.

خانم فلامینی گفت: "وقتی دنبالم آمدند تا من را بیرون بیاورند، خواب بودم. فکر کردم اتفاقی افتاده است."

او به خبرنگارانی که خواستار جزییات بیشتر زندگی ۵۰۰ روزهٔ او در مغاره بودند، گفت: "یک و نیم سال است که سکوت کرده‌ام و با کسی جز خودم صحبت نکرده ام."

او افزود: "من تعادلم را از دست می دهم، به همین دلیل من را محکم گرفته اند. اگر اجازه بدهید حمام بگیرم – یک‌و نیم سال است که به آب دست نزده ام."

تیم حمایت از فلامینی گفت در حالی که هدف دانشمندان آزمایش و مطالعه بر روی ذهن انسان و توازن شبانه‌روزی بود، او ریکارد جهانی طولانی‌ترین زمان گذراندن در مغاره را شکست.

خانم فلامینی ۴۸ ساله بود که وارد غار شد.

فلامینی چالش خود را در روز شنبه، ۲۰ نومبر ۲۰۲۱ - قبل از شروع جنگ اوکراین و مرگ الیزابت دوم، ملکه بریتانیا، آغاز کرد.

او در پاسخ به این سوال که آیا به خروج از غار فکر کرده بود، پاسخ داد: "ابدا. راستش نمی‌خواستم بیرون بیایم."

فلامینی وقت خود را در زیر زمین با انجام تمرینات ورزشی، نقاشی، طراحی و بافتن کلاه‌های پشمی می‌گذراند. به گفته تیم حمایتی‌اش، او دو کمره برای ثبت گذران وقت خود به مغاره برده بود، و در این مدت ۶۰ کتاب خوانده و یک‌هزار لیتر آب مصرف کرده بود.

فلامینی گفت: "در روز شصت و پنجم شمردن [روزها] را متوقف کردم و درک زمان را از دست دادم."

او گفت که لحظات سختی هم وجود داشت - مانند زمانی که غار مورد هجوم مگس‌ها قرار می‌گرفت.

او به شوخی گفت: "من با خودم بلند صحبت نمی‌کردم، اما صحبت‌های درونی داشتم و با خودم خیلی خوب کنار آمدم."