کدام بیماری در جهان امروز، نا گوار ترین و غم انگیز ترین بیماری است؟
بر اساس آمار سازمان جهانی صحت، این بیماری نه ایدس، نه سرطان و نه هم بیماری قلبی بلکه افسردگی است. این حالت بیشتر در کشور هایی واقعیت دارد که جنگ، فاجعه و محرومیت را تجربه کرده اند.
در شمار زیاد کشور های فقیر، پیوستگی میان مردم به مراتب قویتر نسبت به کشور های ثروتمند یا جوامع فردگرا است که پدیدۀ خوب اجتماعی برای صحت روانی می باشد، اما به شدت با این حقیقت در تقابل است که چنین جوامع با مشکلات زیادی روبرو است که مایۀ افسردگی می باشد.
خشونت ها – چه جنگ یا آمار بلند جرایم – مادر طیف گستردۀ اختلالات پس از سانحه است. دلواپسی دوامدار از حالاتی چون از دست دادن محصول یا بیماری جدی که یک خانواده را دچار فقر می سازد یکی از عوامل عمدۀ اضطراب بیش از حد است. مشاهدۀ حالت فقر و گرسنگی کودکان سبب ایجاد نوعی احساس فلج کنندۀ گناه در نزد والدین می شود.
قربانی کی است؟
سازمان جهانی صحت تخمین می زند که سه بر چهار حصۀ تشوشات عصبی-روانی جهان در کشور هایی متمرکز است که مردم آن سطح درآمد کم یا متوسط دارند.
در ساحات بحران زده، تاثیرات افسردگی شدیدتر است، چون شمار زیاد خانواده ها نه بستر خواب، نه کانون امن و نه هم مکان مصوون و مستقر داشته و همواره در فرار اند. والدینی که به افسردگی شدید دچار باشند خانوادۀ شان را به ورطۀ نابودی می کشانند.
در کشور های ثروتمند دیده می شود که بیماری های روانی به هر اندازه یی که تضعیف کننده هم باشد، قابل علاج است. در کشور های فقیر، توجه به صحت روانی در سرحد صفر است.
بینش سنتی این است که درمان افسردگی در کشور هایی که دستخوش هزاران مشکل دیگر است نوعی تجمل پنداشته می شود. در پهلوی آن، چگونه می توان این مامول را انجام داد؟ دوای این بیماری گران است و اکثر کشور های فقیر در واقع داکتر روانی نداشته یا هم بیرون از محدودۀ کلنیک های شخصی به چنین متخصصین دسترسی ندارند.
تا چند سال پیش هیچ کسی این پرسش را مطرح نمی کرد. اما امروز صحت روانی نه تنها توجه جهانی را به خود جلب کرده است بلکه مراقبت های روانی به گونۀ موفقانه در شمار زیاد کشور ها به شمول هند در حال گسترش است. هند در اواخر ماه جون پلان ملی مراقبت های صحت روانی را اعلام کرد.
این ستراتیژی شبیه همان اقداماتی است که با کاربرد آن بیماری ها در سرتاسر جهان – جاییکه کارمندان مراقبت های صحی اندک اند – پیشگیری و درمان شده است. به این مفهوم که افراد با سطح پایان سواد در جامعه آموزش داده می شوند تا در نبود داکتر و نرس، حد اقل خدمات مورد نیاز را فراهم کنند.
پژوهش ها تایید می کند که اگر اعضای اجتماع با سطح کم دانش به گونۀ موثر کار کنند می توانند به خوبی اختلال را درمان کنند. این امر در منطقۀ گوا در هند به خوبی عملی شد، چنانچه نزدیک به 3000 نفر با این روش زیر درمان قرار گرفت و پس از گذشت شش ماه حدود 66 در صد بیماران بهبود یافتند.
عطف جهانی
رغبت به مراقبت های صحت روانی در سطح جهان پس از آن زیاد شد که یک پژوهش بانک جهانی در اوایل سال های 1990 به بار سنگین این بیماری در سطح جهان مکث کرد و مشکل تکان دهندۀ اختلال روانی را بازتاب داد.
سازمان جهانی صحت نیز در این عرصه دخیل شده و در سال 2001 گزارش صحی جهان را به صحت روانی اختصاص داد و چند سال بعد آن اداره برنامۀ عملی صحت روانی را روی دست گرفت. این برنامه توجه بیشتر را روی مراقبت های صحت روانی در کشور های فقیر فشار آورده و رهنمود و کمک های تخنیکی را فراهم ساخت. در کشور های ثروتمند تا اندازۀ زیادی برای رسیدگی به این مشکل پرداخته شده است، اما برنامه های جدید نیازمند پول است که هزینۀ آن تنها در شمار اندک کشور ها مهیا شده است.
به گفتۀ مارک وان اومیرین، مسوول صحت روانی در سازمان جهانی صحت، شیوع قابل ملاحظۀ اختلال روانی همچنان توجه سازمان هایی را به خود جلب کرده است که در بخش صحت کودکان، ایدس، توبرکلوز و سایر بیماری ها سرمایه گذاری های بزرگ می کنند. به گفتۀ او به اهمیت این موضوع پی برده شد، اما افراد مبتلا به مشکلات صحی روانی کمتر در آن سهیم می شوند.
کشور هایی چون اندونیزیا که از فاجعه های بزرگ طبیعی متاثر شده است و یا هم کشور هایی مانند سریلانکا و کوزوو که برای سالیان متمادی درگیر جنگ و بحران بوده اند، اکنون تشکیلاتی را در زیرساخت های صحی خود گنجانیده اند که خدمات صحت روانی را به صد ها هزار مبتلا فراهم ساخته و نتیجۀ مطلوبی را نیز به دست آورده اند.
بر اساس آمار سازمان جهانی صحت، این بیماری نه ایدس، نه سرطان و نه هم بیماری قلبی بلکه افسردگی است. این حالت بیشتر در کشور هایی واقعیت دارد که جنگ، فاجعه و محرومیت را تجربه کرده اند.
در شمار زیاد کشور های فقیر، پیوستگی میان مردم به مراتب قویتر نسبت به کشور های ثروتمند یا جوامع فردگرا است که پدیدۀ خوب اجتماعی برای صحت روانی می باشد، اما به شدت با این حقیقت در تقابل است که چنین جوامع با مشکلات زیادی روبرو است که مایۀ افسردگی می باشد.
خشونت ها – چه جنگ یا آمار بلند جرایم – مادر طیف گستردۀ اختلالات پس از سانحه است. دلواپسی دوامدار از حالاتی چون از دست دادن محصول یا بیماری جدی که یک خانواده را دچار فقر می سازد یکی از عوامل عمدۀ اضطراب بیش از حد است. مشاهدۀ حالت فقر و گرسنگی کودکان سبب ایجاد نوعی احساس فلج کنندۀ گناه در نزد والدین می شود.
قربانی کی است؟
سازمان جهانی صحت تخمین می زند که سه بر چهار حصۀ تشوشات عصبی-روانی جهان در کشور هایی متمرکز است که مردم آن سطح درآمد کم یا متوسط دارند.
در ساحات بحران زده، تاثیرات افسردگی شدیدتر است، چون شمار زیاد خانواده ها نه بستر خواب، نه کانون امن و نه هم مکان مصوون و مستقر داشته و همواره در فرار اند. والدینی که به افسردگی شدید دچار باشند خانوادۀ شان را به ورطۀ نابودی می کشانند.
در کشور های ثروتمند دیده می شود که بیماری های روانی به هر اندازه یی که تضعیف کننده هم باشد، قابل علاج است. در کشور های فقیر، توجه به صحت روانی در سرحد صفر است.
بینش سنتی این است که درمان افسردگی در کشور هایی که دستخوش هزاران مشکل دیگر است نوعی تجمل پنداشته می شود. در پهلوی آن، چگونه می توان این مامول را انجام داد؟ دوای این بیماری گران است و اکثر کشور های فقیر در واقع داکتر روانی نداشته یا هم بیرون از محدودۀ کلنیک های شخصی به چنین متخصصین دسترسی ندارند.
تا چند سال پیش هیچ کسی این پرسش را مطرح نمی کرد. اما امروز صحت روانی نه تنها توجه جهانی را به خود جلب کرده است بلکه مراقبت های روانی به گونۀ موفقانه در شمار زیاد کشور ها به شمول هند در حال گسترش است. هند در اواخر ماه جون پلان ملی مراقبت های صحت روانی را اعلام کرد.
این ستراتیژی شبیه همان اقداماتی است که با کاربرد آن بیماری ها در سرتاسر جهان – جاییکه کارمندان مراقبت های صحی اندک اند – پیشگیری و درمان شده است. به این مفهوم که افراد با سطح پایان سواد در جامعه آموزش داده می شوند تا در نبود داکتر و نرس، حد اقل خدمات مورد نیاز را فراهم کنند.
پژوهش ها تایید می کند که اگر اعضای اجتماع با سطح کم دانش به گونۀ موثر کار کنند می توانند به خوبی اختلال را درمان کنند. این امر در منطقۀ گوا در هند به خوبی عملی شد، چنانچه نزدیک به 3000 نفر با این روش زیر درمان قرار گرفت و پس از گذشت شش ماه حدود 66 در صد بیماران بهبود یافتند.
عطف جهانی
رغبت به مراقبت های صحت روانی در سطح جهان پس از آن زیاد شد که یک پژوهش بانک جهانی در اوایل سال های 1990 به بار سنگین این بیماری در سطح جهان مکث کرد و مشکل تکان دهندۀ اختلال روانی را بازتاب داد.
سازمان جهانی صحت نیز در این عرصه دخیل شده و در سال 2001 گزارش صحی جهان را به صحت روانی اختصاص داد و چند سال بعد آن اداره برنامۀ عملی صحت روانی را روی دست گرفت. این برنامه توجه بیشتر را روی مراقبت های صحت روانی در کشور های فقیر فشار آورده و رهنمود و کمک های تخنیکی را فراهم ساخت. در کشور های ثروتمند تا اندازۀ زیادی برای رسیدگی به این مشکل پرداخته شده است، اما برنامه های جدید نیازمند پول است که هزینۀ آن تنها در شمار اندک کشور ها مهیا شده است.
به گفتۀ مارک وان اومیرین، مسوول صحت روانی در سازمان جهانی صحت، شیوع قابل ملاحظۀ اختلال روانی همچنان توجه سازمان هایی را به خود جلب کرده است که در بخش صحت کودکان، ایدس، توبرکلوز و سایر بیماری ها سرمایه گذاری های بزرگ می کنند. به گفتۀ او به اهمیت این موضوع پی برده شد، اما افراد مبتلا به مشکلات صحی روانی کمتر در آن سهیم می شوند.
کشور هایی چون اندونیزیا که از فاجعه های بزرگ طبیعی متاثر شده است و یا هم کشور هایی مانند سریلانکا و کوزوو که برای سالیان متمادی درگیر جنگ و بحران بوده اند، اکنون تشکیلاتی را در زیرساخت های صحی خود گنجانیده اند که خدمات صحت روانی را به صد ها هزار مبتلا فراهم ساخته و نتیجۀ مطلوبی را نیز به دست آورده اند.