مهاجرین افغان در اندونیزیا

در ماه گذشته صد ها تن از افغان های که در جستجوی پناهندگی در کشور های دیگر هستند، بشکل دسته جمعی وارد اندونیزیا گردیدند، به این امید که بتوانند از آنجا به آسترالیا سفر نمایند. ولی اکثر شان در اندونیزیا باقی میمانند.

اندونیزیا کنوانسیون بین المللی را در مورد پناهنده گان امضاٌ ننموده است، از این رو برای کسانیکه بدون اسناد داخل خاک اندونیزیا می گردند، پناهندگی نمی دهد. این اشخاص در آنجا گیر مانده اند، و منتظر هستند که آیا کشور دیگری برای شان پناه خواهد داد یا خیر.

سولین هونورین، خبرنگار صدای امریکا، از شهر (پنکک پس) که در ۶۰ کیلومتری جاکارتا، پایتخت اندونیزیا واقع است، گزارشی فرستاده است.

یکی از جوانان پناه جو افغان علی نام دارد که سفر بسیار پر خطری را در پیش گرفت، و به امید آیندهٌ روشن وارد اندونیزیا گردید، علی شانزده سال عمر دارد.

او میگوید: " من تمام فامیلم را از دست دادم. تنها من باقی ماندم. دشمنانم می گویند که ترا می کشیم، از اینرو من خود را مصؤن حس نمی نمایم."

زندگی برای پناهندگان افغان در اندونیزیا بسیار مشکل است. حکومت اندونیزیا ،این پناهنده گان افغان را به مجرد رسیدن به آنکشور، بنام مهاجرین غیر قانونی در مراکز توقیفی نگهمیدارد.

علی احدی، میگوید چندین ماه است که در مرکز توقیفی (کالیدرز) در جاکارتا بسر می برد، جایکه شرایط زیست بسیار مشکل است. برای عده بسیار محدود بازدید کنندگان اجازهُ بازدید از این مراکز توقیفی داده میشود. بناعاً علی از طریق تیلفون در مورد عدم مصئؤنیت، آلودگی، غذای خراب، و اذ دحام آنجا صحبت مینماید.

"در حدود ۱۳۰۰ پناهندهٌ افغان در اندونیزیا زندانی هستند، در یک جای که گنجایش ۴۰۰ نفر را دارد. این ها تا زمانی در اینجا نگهداری می شوند که یک پروسهٌ طویل المدت خانه پری اسناد برای پناهندگی را تکمیل نمایند و بعداً تحت ادارهٌ ملل متحد قرار می گیرند."

مارو لو وان، سخنگوی دفتر پناهندگی اندونیزیا می گوید: "مقامات محل از تعداد کثیری پناهندگانی که در اینجا آمده اند و دست و پاچه شده اند، ولی وی میگوید که جامعهُ بین المللی باید در حل این مشکل بکوشد، زیرا این پناهنده گان از خاک اندونیزیا بحیث ترانزیت استفاده مینمایند تا از اینجا به کشور های دیگر بروند."

اکثریت پناهگزینان افغانی در کمتر از هژده ماه به اینسو داخل اندونیزیا گردیده اند. اکثر آنها میگویند، بخاطری کشور خود را ترک نمودند که چارهُ دیگری نداشتند. یا اینکه باید کشور را ترک مینمودند و یا اینکه به شکل از اشکال بلاخره کشته میشدند.

عبدالحکیم ، یکتن از قوم هزاره که به اندونیزیا آمده است. او شاید تا بسیار وقت فامیل خود را دیده نتواند، اندونیزیا برایش پناهندگی نمی دهد، وی منتظر است تا یک کشور سوم برایش پناهندگی بدهد.

علی رضا نوری، یک جوان دیگر افغان، در سال ۲۰۰۱ وارد اندونیزیا گردید، در هفت سال گذشته وی هیچ عایدی نداشته است بجز از کمک ادارات ملل متحد. وی کار کرده نمی تواند و اجازه رفتن به جائی را ندارد. وی فقط تنها انتظار کشیده می تواند. ولی وی از آمدنش پشیمان نیست.

"من اینجا خود را مصؤن احساس مینمایم. وقتی در افغانستان بودم، همیشه فکر می کردم که بر سر من چه اتفاق خواهد افتاد. در واقع در جریان این هفت سال من مایوس و نا امید بوده ام، ولی من فقط سه چهار ماه قبل بحیث پناهنده قبول شدم. و این مرا امیدوار می سازد تا یک روزی به آسترالیا بروم و زندگی خود را آغاز نمایم.

وی میگوید نمی خواهد تصور نماید که زندگی وی در آسترالیا چگونه خواهد بود، وی تحمل مایوس بودن دوباره را ندارد. شاید چند ماه دیگر را نیز در بر گیرد که وی سوار طیاره شود، در جائی مسکن گزین گردد، کار پیدا نماید، و برای آینده خود پلان بسازد. وی ۲۵ سال عمر دارد.