توماس نیکلاسن، نمایندۀ ویژۀ اتحادیه اروپا برای افغانستان گفته است که کشورهای منطقه از ایجاد حکومت همهشمول در افغانستان و رعایت حقوق بشر در این کشور حمایت میکنند.
آقای نیکلاسن روز سه شنبه ۲۵ اکتوبر (سوم عقرب) به قانونگذاران پارلمان اروپا گفت: "فراخوان برای حکومت فراگیر در افغانستان، بازهم ویژگی اساسی است که کشورهای منطقه از آن حمایت میکنند و شاهد استیم که در اعلامیهها و بیانیههای مختلف به آن اشاره شده است. در میان همسایههای افغانستان، ایران و تاجیکستان رک و راست اهمیت [شمولیت] اجتماعات قومی و مذهبی مانند تاجیکها، هزارهها و شیعیان را برجسته کرده اند."
کشورها و سازمانهای بینالمللی همواره از ساختار تک قومی و تک گروهی حکومت طالبان که هیچ زنی در آن حضور ندارد انتقاد کرده و ایجاد حکومت فراگیر و همهشمول مرکب از همهگروههای قومی، زبانی و اقلیتها را به عنوان راه تامین ثبات پایدار در افغانستان عنوان کرده اند.
با وصف این انتقادها، طالبان مدعی اند که همه گروههای قومی و نمایندگان اقلیتها در حکومت سرپرست آن گروه سهم داشته و این حکومت به گفتۀ آنان همه شمول است.
با آنکه هیچ یک از کشورهای منطقه حکومت طالبان را به رسمیت نشناخته است، شمار زیاد همسایگان افغانستان نوعی تعامل را با طالبان در پیش گرفته اند.
شماری از مقامهای حکومتهای پیشین افغانستان که در بیرون از آن کشور به سر میبرند به دنبال احیای دوبارۀ نظام جمهوری اند و برخی نیز ایجاد نظام فدرالی را به عنوان نسخۀ حل معضل افغانستان پیشکش میکنند.
رضا قاسمی، پژوهشگر افغان مقیم آلمان به صدای امریکا گفت که افغانستان در ۵۰ سال اخیر آزمایشگاه نظامهای سیاسی بوده و به گفتۀ وی در این نیم قرن هرگونه نظام در پی کودتا و یا اجبار بر مردم تحمیل شده است.
او گفت: "در طول تاریخ مردم افغانستان هیچگاهی به نظام سیاسی که عدالت، امنیت و رفاه متوازن و پایدار را تامین کرده باشد، دست نیافته است...تنها نظام سیاسی که هر فرد افغانستان منافع خود را میتواند در آیینۀ آن ببیند، همانا نظام فدرالی است."
به تازگی محمد سرور دانش، معاون دوم ریاست جمهوری حکومت پیشین افغانستان که در نیوزیلاند است، با اعلام حزبی به نام "عدالت و آزادی افغانستان" بر ایجاد "نظام جمهوری اسلامی فدرالی" در این کشور تاکید کرده است. هرچند آقای دانش در زمان تصدی معاونیت ریاست جمهوری گفته بود که نظام فدرالی در شرایط کنونی به سود افغانستان نیست.
سید نورالله راغی، دپلومات پیشین افغان به این باور است که قدرت به ذات خود فسادآور است و نظام متمرکز فساد مضاعف را به دنبال دارد. او گفت: "ساختار متمرکز سنتی قدرت در افغانستان باید به یک ساختار غیرمتمرکز نهادمند تغییر کند تا از طریق توزیع نهادمند قدرت نظارت عمومی مردم، آزادی رسانهها و محدودیتهای قانونی، فسادآوری قدرت و طغیانگری حاکمان مهار شود."
اما رامش سالمی، استاد علوم سیاسی میگوید که تا زمانی که یک دید واحد ملی در افغانستان شکل نگیرد و طرفهای درگیر به واقعیت نظام سیاسی برخاسته از ارادۀ مردم، قانون اساسی و انتخابات عادلانه تن ندهند، هیچ راهی برای بیرون رفت از بن بست سیاسی کنونی وجود ندارد.
آقای سالمی در پیوند به ایجاد نظام فدرالی در افغانستان گفت: "در افغانستان چنین زمینههایی وجود ندارد...توان تطبیق یک نظام فدرالی امروز وجود ندارد و این توان را نه رهبران سیاسی در افغانستان دارند و نه کسانی که روی یک برنامه مهم ملی کار میکنند."
رامش سالمی تاکید دارد که برای نوعیت نظام باید همهپرسی برگزار شود که مردم چگونه نظامی را حمایت میکنند. او گفت که نظامهایی که توسط کشورها و عوامل خارجی در افغانستان شکل کرده است، به دلیل نداشتن "پایههای مردمی" یکی پی دیگر شکست خورده اند.
شمار دیگر از تحلیلگران با اشاره به آنچه "دست اندازی کشورهای همسایه و جامعۀ جهانی در امور افغانستان" میخوانند، بر ایجاد یک نظام متمرکز مبتنی بر قانون اساسی مدرن در افغانستان تاکید دارند.
عزیز معارج، تحلیلگر سیاسی گفت: ""شرایط افغانستان حتا از چند سده به این طرف که دیده شود، در افغانستان بنابر کثرت قومی و همچنان جغرافیای مشخصی که دارد و درگیر مشکلاتی که با همسایهها است، یک نظام متمرکز بهتر خواهد بود نسبت به نظام های فدرالی، (چون) نظامهای فدرالی زمینه را برای تجزیه شدن افغانستان فراهم خواهد کرد."
افغانستان در صد سال اخیر هفت نوع نظام سیاسی را تجربه کرده است که تنها نظام شاهی مشروطۀ محمدظاهر شاه ۴۰ سال بقا کرد و دیگر هیچ نظامی در این کشور دیرپا نبوده است.