برخلاف گذشته که جمهوری اسلامی ایران آشکارا از حماس حمایت میکرد، پس از حملات اخیر تندروان این گروه بر اسراییل، مقامات تهران ادعاهایی را رد کرده اند که گویا تهران در این حمله دست داشته است.
با آنهم، علی خامنهای که به عنوان عالیترین مقام ایران شناخته میشود و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در کنترول خود دارد، حملات حماس به اسراییل را توجیه کرده و ادعا میکند که وضعیت کنونی ناشی از عملکرد اسراییل است.
خامنهای در شبکهٔ اجتماعی ایکس خود نوشته است: "آنها که میگویند طوفان الاقصی [حملهٔ حماس بر اسراییل] کارغیرفلسطینیهاست، ملت فلسطین را نشناختهاند و دستکم گرفتهاند و محاسبه غلط میکنند... با لطف و عنایت خداوند متعال این حرکتی که در فلسطین آغاز شده است، به پیش خواهد رفت و منجر به پیروزی کامل فلسطینیها خواهد شد...همه در دنیای اسلام وظیفه دارند به مردم فلسطین کمک کنند."
اما برخی تحلیلگران باور دارند که تهران سعی دارد تا از طریق اظهارات نسبتاً مبهم و متناقض، این پیام را به رقبای منطقهای و فرامنطقهای خود منتقل کند که گویا شرق میانه ''حیات خلوت'' ایران است.
حملهٔ حماس بر اسراییل و دخالت احتمالی تهران در این حملات، در موقعی صورت گرفت که تهران و واشنگتن در اوایل ماه اگست به توافقی دست یافتند که بر اساس آن، دو کشور متعهد به رهایی پنج شهروند زندانی یکدیگر شدند.
علاوه بر این، ایالات متحده توافق کرد تا شش میلیارد دالر از داراییهای ایران را که در کوریای جنوبی مسدود شده بود، آزاد کند؛ این توافق در اوسط ماه سپتمبر عملی شد، اما امریکا شش میلیارد دالر را که به قطر انتقال یافته بود، بار دیگر انتقال آن به ایران را به حالت تعلیق آورد.
ایران پس از لغو توافق هستهای در ماه مه ۲۰۱۸ با مشکلات گستردهای مواجه شده است: بازگشت تحریمهای اقتصادی فشاردهنده، تورم پولی بیسابقه و اعتراضات گستردهای که پس از مرگ مهسا امینی به وقوع پیوست. هر یک از این مشکلات به نحوی پایههای نظامی جمهوری اسلامی را لرزاندهاند.
این مطلب مرتبط را نیز بخوانید
بایدن با بستگان امریکاییهای آزاد شده از زندان در ایران تماس گرفتاگر تصور شود که ایران از حمله اخیر حماس به اسراییل حمایت مستقیم کرده و یا حتا فقط آگاهی داشت، پرسش این است که چرا تهران با درک پیامدهای شدید این حملات به شمول مسدود شدن مجدد میلیاردها دالر داراییاش، دست به چنین اقدامی زده است؟
مجیب الرحمان رحیمی، نویسنده و پژوهشگر مستقر در بریتانیا، در مصاحبهای با صدای امریکا با اشاره به سوابق روابط میان ایران و حماس گفت: ''ایران از دیر زمان به اینسو از حماس حمایت سیاسی-نظامی و مالی میکند. حملات اخیر حماس بر اسراییل بدون همکاری ایران و گروههای مقاومت طرفدار ایران ممکن نبود."
خصومت میان ایران و اسراییل در بیش از چهار دههٔ گذشته به حدی بوده است که مقامات تهران بارها خواهان نابودی کامل اسراییل شده اند. در مقابل، اسراییل همواره از طریق متحدین غربی خود به ویژه امریکا تلاش کرده تا ایران در انزوای بین المللی قرار بگیرد؛ به سلاح هستهای دسترسی پیدا نکند و در مواقعی، بر اساس برخی گزارشها، دانشمندان و پایگاههای هستهای ایران را هدف قرار داده است.
رحیمی میگوید که برای ایران انتقامجویی از اسراییل که شامل برهم زدن روند عادی سازی روابط میان اسراییل و جهان عرب میشود، به مراتب از ایجاد روابط با غرب، رهایی پولهای مسدود شده و از سرگیری مذاکرات توافق هستهای "مهمتر و استراتیژیکتر" است.
او با اشاره به جنگ جاری میان اسراییل و حماس میگوید که "زنجیرهٔ مقاومت علیه حضور غرب در منطقه از ایران و افغانستان گرفته تا عراق، یمن، سوریه و لبنان طبعاََ در این معادلهٔ جدید علیه اسراییل و حمایت غرب از این کشور فعال میگردد و با کسب حمایت افکار عمومی به اعمال فشار بر اسراییل و غرب ادامه میدهد."
عظیمالله ورسجی، شارژدافیر حکومت پیشین افغانستان در دوحه، پایتخت قطر که حالا در ایالات متحده به سر میبرد، نیز احتمال دخالت ایران در حمله بر اسراییل را بیشتر از گذشته محتمل میداند.
ورسجی گفت:" بعید به نظر میرسد که حماس بدون هماهنگی با ایران و حزب الله لبنان دست به تطبیق ( طوفان الاقصی) زده باشد. سطح حمایت مردمی در کشورهای عربی نسبت به هر زمانی دیگر نسبت به حماس افزایش یافته، اما این گروه فقط بر متحدان نزدیکاش از جمله ایران، حزبالله لبنان، حوثیهای یمن و تا حدی حکومت روسیه متکی بوده است.''
ورسجی افزود:" پس نقش ایران در حملهٔ حماس پر رنگ و غیر قابل انکار خواهد بود، زیرا در صورت تصفیه حساب حماس توسط اسراییل، نوبت حذف حزبالله لبنان، متحد اصلی ایران، خواهد رسید که در چنین حالت، حضور ایران در مرزهای اسراییل به پایان خواهد رسید."
یک روز پس از حملهٔ حماس بر اسراییل، شورای امنیت سازمان ملل متحد، نشست اضطراری را در این مورد برگزار کرد. بسیاری از اعضای شورای امینت حملات گروه حماس بالای اسراییل را محکوم کردند، اما به اجماع نرسیدند، انکشافی که ایالات متحده آنرا تاسف آور عنوان کرد.
رابرت وود، دپلومات ارشد ایالات متحده در ملل متحد، به تاریخ نهم اکتوبر به خبرنگاران گفت: " شماری زیادی از کشورها حملات حماس را محکوم کردند. واضح است که همه آنان نکردند." اشاره وود به روسیه بود بود، کشوریکه تهاجم نظامیاش هنوز در اوکراین ادامه دارد.
این مطلب مرتبط را نیز بخوانید
اعضای شورای امنیت حملات حماس بر اسراییل را محکوم کردند، اما به اجماع نرسیدندبه گفتهٔ ورسجی، اسراییل نه تنها تلاش کرده تا ایران در انزوای بین المللی قرار بگیرد، بلکه مانع هرگونه گشایش باب گفتگوی معنیدار میان واشنگتن و تهران نیز شده است، اقدامی که به گفتهٔ او، در عمل موجب تضعیف ایران شده است. بنابر این، به باور ورسجی، درگیری حماس با اسراییل، افزایش بحران در منطقه و انحراف تمرکز تل ابیب و واشنگتن از تهران به غزه به معنی کاهش فشار بر ایران است.
قطب مخالف غرب
برخی از کارشناسان روابط بینالمللی معتقدند که جنگ جاری بین اسراییل و حماس به دو جناح اصلی که به صورت مستقیم درگیراند، محدود و محصور نمیشود.
یک کارشناس شرق میانه مستقر در پاکستان که نخواست نامش در گزارش ذکر شود، به صدای امریکا گفت با آنکه منازعه میان اسراییل و مردم فلسطین تاریخ نسبتاً طولانی دارد، جنگ اخیر ممکن است باعث بحثها و فرضیههای جدیدی شود.
او گفت: "به گمان من وضعیت جاری میان اسراییل و فلسطین، طوری که حملات حماس به اسراییل از نظر نظامی بسیار چشمگیر است، ریشه در طرح جهان دو قطبی دارد. گستردگی فضایی که حماس توانسته خلق کند، از توان یک گروه شبه نظامی خارج است."
این تحلیگر سیاسی معتقد است که قطب مخالف غرب در راس ایالات متحده، سه کشور است: روسیه، چین و ایران.
او افزود: "با وجود حملات خونین تلافیجویانه از سوی اسراییل به نوار غزه، حمایت کشورهای غربی به شمول امریکا و متحدان اروپاییاش از موضع اسراییل، انحراف توجه جهان از مسلهٔ اوکراین و روسیه به موضوع اسراییل و فلسطین در واقع قدرت نمایی قطب جدید جهان: روسیه، چین، ایران و دیگر کشورهای مخالف جهان تک قطبی است که عملا توانسته اند میدان بازی را تغییر بدهند.''
رحیمی نیز استدلال میکند جنگی که میان اسراییل و حماس رخ داده است، به نفع روسیه نیز تمام میشود.
او گفت: ''برای روسیه هر اتفاقی که توجه و حمایت غرب از اوکراین را کم کند و منابع نظامی-مالی و تلاشها و فشارهای دپلوماتیک را به سوی دیگری جلب کند، یک اتفاق نیک است."
به گفتهٔ این پژوهشگر، پوتین از یکسو آنچه را در منطقه رخ داده، نمونهای از ''سیاستهای ناکام و شکستخوردهٔ امریکا" میخواند و از سوی دیگر تلاش میکند با کسب حمایت کشورهای مسلمان، در سیمای حامی صلح و عدالت ظاهر گردد. او افزود: "گذشته از این روسیه با حماس ارتباط دارد و روابط نزدیک با ایران را نیز نمیتوان در این معادله بیتاثیر دانست.''
حملهٔ ''غافلگیرانه''
تندروان حماس به تاریخ هفتم اکتوبر ظاهراََ در یک اقدام ''غافلگیرانه '' اسراییل را هدف حملات مرگبار قرار داد، حملهای که در نتیجهٔ آن کم و بیش ۱۴۰۰ نفر به شمول شهروندان خارجی کشته شدند و صدها نفر دیگر زخمی شدند.
اما برخی از تحلیلگران معتقدند که نه تنها ایران، بلکه اسراییل هم از حمله آگاه بود. به گفته این تحلیلگران، پیش از حمله هفتم اکتوبر، اسراییل با مشکلات متعدد داخلی و منطقهای مواجه بود.
یک کارشناس امنیتی و استخباراتی افغان مستقر در آلمان که نخواست نامش در گزارش ذکر شود، در مصاحبهای با صدای امریکا گفت که اسراییل قبل از حملهٔ حماس نه تنها با اختلافات سیاسی داخلی و فساد اداری مواجه بود، بلکه تهاجم روسیه بر اوکراین، توجه غرب به ویژه ایالات متحده را از آن کشور کاهش داده بود.
علاوه بر آن، به گفتهٔ این کارشناس، نفوذ ایران نه تنها در سوریه، لبنان، عراق و یمن در حال افزایش است، بلکه تشریک مساعی میان ایران و روسیه در تهاجم نظامی بر اوکراین، احیای روابط دپلوماتیک میان تهران و ریاض و رهایی میلیاردها دالر پول ایران توسط امریکا موجب نگرانی عمیق اسراییل شده بود.
بنابر این، همه این عوامل، موجب شد تا بنیامین نتانیاهو، صدراعظم اسراییل که به گفتهٔ این کارشناس، سیاستمدار '' افراطی و عوامگرا'' است، به گونهای پای حماس را به جنگ بکشاند تا از این طریق توجه و کمک متحدین خود به ویژه ایالات متحده را جلب کند و در نهایت، اسراییل را از ''فروپاشی و بحران داخلی'' نجات بدهد.
او گفت: "اسراییلیها به یقین از حملهٔ حماس اطلاع داشتند. اقدامات حماس از دید استخبارات منطقه و کشورهای دخیل در شرق میانه بدور نیست. اسراییل در میان حماس نیز افراد خود را دارد."
به گفتهٔ این کارشناس مسایل استخباراتی، رهبران حماس فکر میکردند که امریکا و سایر متحدین اسراییل در سایر کشورها از جمله جنگ اوکراین درگیر استند و با یک حمله میتوانند اسراییل را ضربه بزنند.
او میگوید که اسراییل با تظاهر به ناآگاهی از اقدام حماس، این گروه را به ''دام انداخت'' و افزود که "پس از حملهٔ حماس، اسراییل در ظرف ۴۸ ساعت توانست غزه را در محاصرهٔ کامل قرار بدهد و اقدامات نظامی سریع اسراییل مصداق ادعایی است که این کشور از حملهٔ حماس آگاهی کامل داشته است و به اقدام متقابل نیز آمادگی کامل داشته است."
با وجود اظهارات متناقض ایران در مورد دخالت این کشور در حملهٔ حماس بر اسراییل، بسیاری از تحلیلگران شرق میانه بر این باورند که ایران نقش مستقیمی در این حمله داشته است. علاوه بر این، آنها استدلال می کنند که اسراییل، که به دلیل حمله روسیه به اوکراین تا حدودی توسط متحدان خود نادیده گرفته شده است، موفق به جلب توجه غرب شد.
این تحلیلگران معتقد اند که با تمرکز بیشتر ایالات متحده بر غزه، روسیه ممکن در جنگ اوکراین دست بالای پیدا کند و توجه غرب به فعالیتهای ایران احتمالا کاهش خواهد یافت.
اسراییل ممکن است در میدان جنگ به طور قابل توجهی به حماس آسیب برساند، زیرا از حمایت مستقیم امریکا برخوردا است، اما بر عکس، حماس که نیروی نیابتی است، به دلیل محاصرهٔ کامل، نمیتواند کمک تسلیحاتی به دست بیاورد. با وجود ضربهای که احتمالاََ تندروان حماس متحمل شوند، انتظار می رود که منازعه طولانی مدت میان اسراییل و فلسطین ادامه یابد. اما قربانیان واقعی این جنگ، غیرنظامیان اسراییلی و فلسطینی استند.