در آستانۀ یک سالگی تسلط دوبارۀ طالبان بر افغانستان، مسالۀ حقوق اساسی و آزادیهای فردی هنوز هم یکی از بحثهای داغ و مسالۀ رنج آور برای مردم این کشور، به ویژه زنان افغانستان است.
طالبان در پاسخ به خواستها و مطالبات زنان افغانستان، همواره از اجرایی شدن و تامین "حقوق شرعی" زنان سخن گفته اند اما با گذشت هر روز از عمر این گروه، سقف محدودیتها بر زنان بالاتر میرود.
چهرههای سیاسی، فعالان حقوق زن و آگاهان امور در پیوند به رویکرد سختگیرانۀ طالبان و اعمال محدودیت بر زنان افغانستان، باور و دیدگاههای همگون ندارند.
در تازهترین واکنش بر وضع محدودیت بر حقوق زنان از سوی طالبان، حامد کرزی، رییس جمهور پیشین افغانستان با اشاره به انسداد مکاتب دختران در افغانستان گفته است که ممنوعیت رفتن دختران به مکتب مبتنی به احکام اسلام نیست، بلکه این کار "به دستور کشور همسایه، پاکستان" صورت گرفته است.
کرزی در مصاحبه با روزنامه شپیگل آلمان که روز جمعه پنجم اگست (۱۴اسد) به نشر رسید گفت که محروم ساختن دختران از تحصیل، به معنای یک افغانستان منزوی است که نمیتواند روی پای خود ایستاده شود. او گفته است که هدف پاکستان یک افغانستان بیدفاع، ضعیف و فقیر است که از سوی آن هیچ مشکلی به پاکستان متصور نباشد.
شبنم پوپلزی، خبرنگار آزاد، در مصاحبه با صدای امریکا گفت که "ترس" یکی از عواملی است که سبب شده این گروه بر زنان و دختران محدودیتهای روزافزون را اعمال کند.
پوپلزی گفت: "طالبان و عموم گروههای تندرو مذهبی از آگاهی و بیداری زنان هراس دارند و طالبان همچنان از آگاهی زنان افغانستان میهراسند" او افزود که اگر زنان جامعه به آگاهی و بیداری دستیابند، یک زن میتواند در برابر سربازگیری گروههای افراطی از اعضای خانواده مانع شود. از همین بابت طالبان با آموزش و پرورش زنان مخالفت میکنند."
از سوی دیگر اما، خجسته الهام، کارشناس مسایل جندر، بر عنصر فرهنگی تاکید داشته رفتار سختگیرانۀ طالبان و وضع محدودیتهای روز افزون بر زنان را ناشی از محیط فرهنگی طالبان تلقی کرده گفت: " خاستگاه و بستر فرهنگی طالبان در مناطقی است که زنان از ابتدا در آن مناطق از حقوق مناسب بهرهمند نبوده اند؛ تنها وظیفۀ که برای زنان مناسب تلقی میشده تولید نسل و نگهداری خانه و فرزندان بوده که دیدگاه طالبان نسبت به زنان، اکنون نیز محدود به همین تفکر عشیرهیی میباشد."
این کارشناس افزود که "بنابر همین نوع تفکر، طالبان به حضور اجتماعی زنان باور ندارند؛ آنرا نیاز نمیشمارند و وجود زن را چیزی فراتر از موجودی برای بقای نسل انسان نمیدانند و این طرز تفکر باعث شده است که هر روز بر زنان محدودیت وضع کنند و این عمل را طبیعی میپندارند."
زینب موحد، استاد علوم تفسیر و حدیث، رفتار طالبان با زنان را چندعلتی عنوان میکند. به عقیدۀ این استاد علوم دینی، برداشت و قرائت افراطی از دین اسلام، هنجارهای زیست قبیلهیی، ردپای عملکرد استخباراتی و تاکتیک سیاسی برای کسب مشروعیت بین المللی میتواند همچون زیرمجموعۀ سیاست رفتاری طالبان علیهی زنان تقلی گردد.
خانم موحد گفت: "گروه طالبان میخواهد جامعه بین المللی در مسالۀ زنان با آنها وارد تعامل و گفتگو شود. از آنجایی که آنها [رهبران طالبان] جز موضوع زنان هیچ ابزار فشاری مبنی بر به رسمیت شناخته شدن ندارند، طالبان حقوق زنان را در بخشهای مختلف برای خودشان ذی نفع میدانند."
او افزود که "موضوعات مختلف مربوط به زنان در جامعه، همانند آموزش و پرورش، مشارکت سیاسی، اجتماعی و اقتصادیشان در مراتب مختلف فرصت گفتگو را برای طالبان در میزهای بزرگ جهانی فراهم کرده و منفعتهای بهینهیی را در قبال خواهد داشت".
از طرف دیگر، به باور این استاد علوم تفسیر و حدیث، لغو وزارت امور زنان از سوی طالبان در نخستین روزهای ورود این گروه به کابل، و تبدیل نمودن آن به وزارت امر به معروف "عمق کینۀ قلبی طالبان نسبت به زنان را نشان میدهد که چنین رویکردی از هنجارهای فرهنگی و برداشتهای افراطی از دین ناشی میشود."
اما شماری دیگری از اگاهان مسایل دینی به موضوع اعمال محدودیتها از سوی طالبان بر زنان افغانستان، باور متفاوت دارد.
عبدالکبیرستوده، منتقد و پژوهشگر مسایل دینی، در پاسخ به این سوال که چرا طالبان حقوق زنان را محدود کرده است؟ میگوید که "مباحث مربوط به حقوق زنان برای اسلام گرایان یکی از کلان مسالههاست. از آنجایی که اسلام گراها تفکر تمامیتخواه دارند و درپی ایجاد نظم تمامیتخواهی میباشند، چنین خواستی ایجاب میکنند که حکومت تمامیتخواه برمردم کنترول داشته باشد. زنان که بخش بزرگی از جوامع انسانی را تشکیل میدهند، یکی از مهمترین گروههایی است که از نظر طالبان میباید کنترول شوند."
این پژوهشگر و منتقد علاوه کرد: "گروههای اسلامگرا خود را محافظ ناموس مسلمانان تصور میکنند. به همین خاطر زنان را چنان کنترول مینمایند که این ناموس حفظ شود. بر این اساس، آزادی و حقوق شهروندی برای زنان از نظر آنها خطرخیزاست."
آقای ستوده همچنین به این باور است که گروههای سیاسی اسلامگرا فکر میکنند کشورهای "کفری" میخواهند با عنوان نمودن حقوق و آزادی برای زنان، ترویج "فحشا" نموده و "زنان را نسبت به دین اسلام بدبین" بسازند.
پیامدهای احتمالی ادامۀ وضع موجود بر زنان و دختران
شبنم پوپلزی در بخش دیگری از مصاحبه با صدای امریکا در ارتباط به دوام وضع موجود و پیآمد محدود کردن زنان گفت، معتقد است که دوام اعمال محدودیتها بر زنان در افغانستان، اسباب و زمنیۀ زیانهای فراوان اجتماعی را فراهم میکند.
او اضافه کرد:" تصور کنید بیشتر از ۳۰۰ روز میگذرد که دختران مکتب نرفتهاند! با دوام اعمال محدودیتها، خانوادهها خوشبینیشان را نسبت به درس و تعلیم دختران از دست میدهند و در نهایت یک زن، یک مادر بیسواد میماند که انسان بیسواد نمیتواند به جامعه و خانواده به گونهی لازم مفید واقع شود."
خجسته الهام نیز در پاسخ به این پرسش صدای امریکا گفت:" دوام این محدودیتها آسیبهای جبران ناپذیر به افغانستان میرساند. از آنجایی که ماههاست دختران مکتب نرفتهاند، از لحاظ روانی ممکن است باعث ایجاد عقده در آنان گردد و از سوی دیگرباعث عقبمانی جامعه شود؛ چون توازن جامعه با عدم حضور زنان برهم میخورد، و قطعا پیشرفت و ترقی جوامع به تساوی جنسیتی و کار و فعالیت مساوی مرد و زن بستهگی دارد."
زن 'نماد عزت و افتخار' در افغانستان
مسایل زنان و حقوق و آزادیهای آنها یکی از موضوعات بحث برانگیز تاریخ و فرهنگ جهان است و این موضوع در افغانستان به طور قابل ملاحظهیی طی بیشتر از یک قرن گذشته به سرنوشت کشور مرتبط بوده است؛ به عبارت دیگر، جنسیت یکی از سیاسیترین مسایل افغانستان در سطح ملی و بین اللملی قابل تامل بوده است.
شماری از کارشناسان می گویند که جامعهی مردسالار و مذهبی افغانستان زنان را نماد "عزت و افتخار" خانواده تلقی می کند. اما، به علت چندین دهه منازعهی مسلحانه و هنجارهای مذهبی و فرهنگی، زنان در این کشور به طور گسترده از نقض حقوق اساسی و بشر رنج کشیدهاند.
گروه طالبان در دور اول حکمرانی خویش بین سال های ۱۹۹۶ تا اواخر ۲۰۰۱ میلادی، قوانین سختگیرانهیی را بر کلیت جامعه، به ویژه زنان اعمال کرده بود که زنان و دختران تقریباََ به طور کامل از رفتن به کار در بیرون منزل و رفتن مکتب محروم بودند؛ اجازه نداشتند بدون "محرم شرعی" از خانههایشان بیرون بروند و پوشیدن برقع از جمله الزماتی بود که طالبان بر زنان و دختران وضع کرده بودند.
پس از فروپاشی طالبان در سال ۲۰۰۱ و استقرار" نظم نوین دموکراسی" در افغانستان، که حکومت این کشور از حمایت مالی و سیاسی غرب برخوردار بود، حق برابر زنان و مردان در قانون اساسی تسجیل شده بود، اما درعمل به صورت گسترده حقوق زنان رعایت نمیگردید.
روی همرفته، در آستانهی یک سالهگی سلطهی مجدد گروه طالبان بر افغانستان، این گروه به رغم خواستهای نهادهای مدافع حقوق زنان و جامعهی بین المللی، تا هنوز دربرابر حقوق و مطالبات اساسی زنان افغانستان، از موضع سختگیرانهی خویش و اعمال محدودیت بر زنان افغانستان کمترین انعطاف نشان نداده است.
به باور آگاهان، دوام وضعیت موجود— اعمال محدودیتهای ساختارمند و رفتار سختگیرانه علیه زنان— جامعه و کشور را در درازمدت دچار آسیبهای جبران ناپذیر، همانند سطح پایین نرخ سواد، عقبمانی از کاروان توسعهی بشری، نابرابری جنسیتی و حاکمیت مطلق فرهنگ مردسالار سوق خواهد داد.