هدف اصلی 'جبهۀ مقاومت ملی افغانستان' چیست؟

شماری از جنگجویان "جبههٔ مقاومت ملی افغانستان" در ولایت پنجشیر (تصویر از آرشیف صدای امریکا)

همزمان با روزهای پایانی نظام جمهوری اسلامی افغانستان به رهبری محمد اشرف‌ غنی که گروه طالبان شهرهای افغانستان را یکی پس از دیگری تصرف می‌کرد، زمزمه‌های مقاومت در برابر طالبان اندک اندک به گوش می‌رسید.

پس از سقوط کابل در ۱۵ اگست سال ۲۰۲۱،‌ شماری از مقامات پیشین حکومت، افسران و سربازان اردوی پیشین افغانستان به ولایت پنجشیر عقب نشینی کردند، جایی‌که گروه طالبان در آن زمان هنوز تصرف نکرده بود.

جبهۀ مقاومت ملی عملاََ پس از سقوط کابل به دست طالبان، به رهبری احمد مسعود، در ولایت پنجشیر اعلام حضور نظامی کرد؛ ولایتی که پایگاه اصلی احمد شاه مسعود، ارشدترین فرمانده ضد طالبان بین سال های ۱۹۹۸ تا زمانی کشته شدن اش در نهم سپتمبر ۲۰۰۱ بود.

قریب به یک سال از سیطرۀ طالبان بر افغانستان و در عین حال شکل‌گیری "جبهۀ مقاومت ملی"که در حال حاضر یکی از مخالفان سیاسی مسلح گروه طالبان است، سپری می‌شود.

جبههٔ مقاومت ملی افغانستان از لحاظ نظامی در ولایت‌های پنجشیر، ولسوالی‌های سه گانهٔ اندراب، ولسوالی‌ خوست و فرنگ ولایت بغلان و ولسوالی ورسج ولایت تخار فعال است.

درگیری هایی بین گروه طالبان و جبههٔ مقاومت ملی در ولایت شمال افغانستان صورت گرفته و هر دو جناح ادعا می‌کنند که به طرف مقابل تلفات جدی وارد کرده اند.

اما پرسش اصلی این است که این جبههٔ سیاسی مسلح دنبال چه هدفی است؟‌

صبغت الله احمدی سخنگوی این جبهه، می‌گوید که مبارزۀ آنها به هدف برپایی "نظام مردم‌سالار معتدل اسلامی و غیرمتمرکز است که درآن حقوق شهروندی، حقوق زنان رعایت شده باشد."

درهمین حال هارون معترف فعال سیاسی و از حامیان جبهۀ مقاومت ملی، مقاومت را یک ضرورت عنوان کرده باور دارد هدف اساسی جبهۀ مقاومت ملی دفاع از سرزمینی است که توسط "یک گروه فاشیست و تروریست" اشغال شده است. معترف به صدای امریکا گفت:"جبهۀ مقاومت طی یک سال نگذاشته است که یک کشور باتنوع فرهنگی و زبانی توسط یک گروه تروریستی مدیریت شود."

او افزود : "دفاع از سرزمین، دفاع از حقوق اساسی شهروندان، دفاع از زنان و مردان به منظور احیای حقوق اساسی و برگشت نظام مردم سالار از خواست‌های اساسی جبهه مقاومت است که تاکید بر برابری، عدالت اجتماعی، انتخاباب شفاف و آزاد و پاسداری از ارزش‌های فرهنگی و سیاسی از خطوط اساسی جبهه مقاومت ملی می باشد."

اما آصف ننگ، کارشناس مسایل سیاسی، در مصاحبه‌ای با صدای امریکا گفت که جبههٔ مقاومت "نسل چهارم جنگ‌ها و مقاومت‌ها است" و آرمانی که در گذشته وجود داشت، حالا وجود ندارد.

ننگ افزود:‌"نسل چهارم مقاومت چندین امتحان را داده است چرا که دموکراسی به دست آنان قرار گرفت، جمهوریت در اختیار آنان بود. آنان به مردم خود و مردم این کشور امتحان خود را دادند. آنان آرمان‌های گذشته را به اندازه زیر پا کرده اند که اکنون مردم در راستای آرمان‌های جدید به آنها اعتماد کرده نمی توانند. آنان با بحران فکر و آرمان‌ها مواجه اند."

با وجود انتقاد برخی از کارشناسان از عملکرد طالبان، ارگ طالبان اخیراََ‌ در دو تویت جداگانه از قول عبدالکبیر، معاون سیاسی "ریاست الوزراء" نوشته است که "امارت اسلامی منحیث نظام خادم تمام افغان ها، بدون هیچگونه تعلقات مذهبی و قومی در خدمت تمام مردم است."

اما، کفایت الله محمدی آگاه سیاسی، به این باور است که اهداف این جبهه به صورت مکتوب و منشور هنوز وجود ندارد که تا بتوان در رابطه به اهداف جبهه داوری کرد.

او علاوه می‌کند که در فقدان منشور و اساس‌نامه از روی ناگزیری به گفته‌های مسوولان و سخنگویان دفتر سیاسی این جبهه باید رجوع کرد.

محمدی تصریح می‌کند که افغانستان یک کشور بحران زده است و تمام نمادها و موارد این کشور قابل گفتگو و بازنگری می‌باشد. این آگاه سیاسی با اشاره به گفتگوی طلوع نیوز با رهبری جبهۀ مقاومت ملی علاوه می‌کند که باری رهبری این جبهه گفته بود که برای افغانستان نظامی را می‌خواهد که شبیه مدل سویس باشد.

اما محمدی به صدای امریکا گفت: " آنچه اجمالاََ از مواضع رسانه‌یی این جبهه می‌شود نتیجه گرفت این است که هنوز درگفتار این جبهه چند دسته‌گی وجود دارد."

حبیب حمید زاده، نویسنده و روزنامه‌نگار،‌به موضوع طالب و جبهه های مخالف آن نگاه متفاوتی دارد. به عقیدۀ این روزنامه نگار، طالبان در افغانستان "بدویت" را احیاء کرده است. این روزنامه‌نگار تصریح می کند که "بستن دروازه‌های مکاتب به روی دختران، راندن کامل زنان از اداره‌های دولتی و اجتماع افغانستان، وضع قوانین به شدت سخت گیرانه بر تمام بخش‌های جامعه چیزی است که یک گروه تروریستی و بدوی به آن ایمان و باور دارد."

به پندار حمید زاده"برای داشتن یک جامعه سالم انسانی که در آن فضای باز سیاسی وجود داشته باشد،‌شان و منزلت انسان‌ها احترام شود و برابری میان تمام شهروندان جامعه وجود داشته باشد،‌ مقاومت در برابر طالب رسالت پاک است."

از زمانی که نیروهای جنگی طالبان جبهۀ مقاومت ملی را در ماه سپتمبر ۲۰۲۱ از درۀ پنجشیر خارج کردند، مقام‌های رهبری طالبان، گروهای مقاومت را معمولا به عنوان تبلیغات مخالفان در حد شبکه‌های اجتماعی کم اهمیت جلوه داده اند.

در آخرین مورد، ذبیح الله مجاهد، سخنگوی این گروه، در مصاحبه‌ای با تلویزیون ملی افغانستان گفت که طی یک سال گذشته، تامین امنیت از بزرگترین دستاورد این حکومت است و مقاومت مسلحانه در این کشور وجود ندارد.

برخلاف سبک انگاری طالبان از فعالیت جبههٔ مقاومت ملی، یک هلیکوپتر طالبان به تاریخ ۲۶ جوزای سال جاری در مربوطات درۀ آرزوی ولایت پنجشیر از سوی نیروهای مقاومت ملی سقوط داده شد و شماری از نیروهای طالبان به دست نیروهای این جبهه اسیر شدند.

افراد جبههٔ مقاومت ملی افغانستان ادعا کرده اند که این هلیکوپتر را سقوط داده اند،

براساس برخی گزارش‌ها، در یک سال گذشته نیروهای متعدد ضد طالبان زیرنام جبهۀ آزادی، جبهۀ آزادگان و برخی گروه‌های دیگر نیز در نقاط مختلف افغانستان بر مواضع طالبان حمله کرده‌اند که عاری از تلفات نبوده است.

اما برخی کارشناسان می‌گویند که شورش‌ها می‌تواند سال‌های متمادی دوام کند و آنچه که امروز ممکن مجموعه‌های کوچک باشند، دردراز مدت به یک شورش تمام عیار و خونین تبدیل خواهد شد.

پیتر میلز، پژوهشگر امور افغانستان در موسسه مطالعات جنگ، که اخیراً پژوهشی را درباره گروه‌های ضد طالبان منتشر کرده است، در گفتگویی به صدای امریکا گفت:"برای اینکه [این گروه‌ها] بتوانند تاثیر سرنوشت‌سازی در رقابت با حکومت طالبان داشته باشند به هماهنگی و وحدت بیشتری نیاز دارند."

جانتن شرودن، مدیر برنامهٔ مقابله با تهدیدات وچالش‌ها در نهاد موسوم به (CNA) که یک سازمان غیرانتفاعی تحقیقی و تحلیلی است، می‌گوید که عدم هماهنگی بین این گروه‌ها سبب شده که تا حال آنان نتوانند در یک جنبش مقاومت گسترده‌تر مدغم شوند. او گفت: "در این صورت آن‌ها در کل سطح پایینی از قابلیت‌ها را حفظ می‌کنند. "

در همین حال به باور کارشناسان صرفاََ عدم هماهنگی میان گروه‌های مقاومت علیۀ طالبان، این گروه‌ها را در موضع ضعیف‌تر قرار نداده است، بلکه حامیان منطقه‌یی و بین المللی مسالۀ دیگری است که جبهۀ مقاومت ضد طالبان را دربرابر این گروه ضعیف نشان می‌دهد.

با این حال، برخلاف دهه ۱۹۹۰ که تنها سه کشور، پاکستان، عربستان سعودی و امارات متحدۀ عربی طالبان را به رسمیت شناخته بودند، سایر کشورهای جهان مقاومت ملی- دولت اسلامی مجاهدین را به رسمیت می‌شناختند.

روسیه، ایران و هند همه از جبهۀ مقاومت ملی علیۀ طالبان حمایت کردند. اما تا هنوز هیچ کشوری به صورت علنی به حمایت "جبهۀ مقاومت ملی افغانستان" نشتافته است.