پس از تسلط دوباره طالبان بر افغانستان، زنان با محدودیتهای گسترده در بخشهای مختلف مواجه شدند، محدودیتهایی که موجب شکلگیری جنبشهای اعتراضی زنان در بخشهای مختلف افغانستان شده است.
طالبان در نخستین اقدام برای وضع محدودیتها بر زنان و دختران در افغانستان، به دختران اجازهٔ ادامهٔ تحصیل بالاتر از صنف ششم را ندادند. به تعقیب آن، زنان از کار کردن به جز در چند سکتور مشخص، رفتن به پارکها و کلبهای ورزشی، سفر بدون محرم و هر نوع فعالیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی منع شدند. در ادامهٔ وضع محدودیتها بر زنان، طالبان کار زنان در آرایشگاهها را نیز ممنوع اعلام کرد.
اما زنان در سرتاسر افغانستان از نخستین روزهای پس از سقوط نظام جمهوریت، به جادههای شهرها برآمده و با شکلدهی تجمعات در مقابل مقررات سختگیرانهٔ طالبان اعتراض کردند. هر چند بیشتر این اعتراضات بر اساس گفتههای معترضان با خشونت طالبان مواجه شده است.
سید نسیم بهمن، استاد و پژوهشگر مسایل سیاسی، با استناد تجربهٔ تاریخ کشورها در مورد شکل گیری جنبشهای اعتراضی پس از وضع محدودیتها و سرکوب یک گروه اجتماعی، میگوید که سرکوب و خفقان از سوی گروه حاکم همواره زمینه ساز شکل گیری جنبشهای اعتراضی برای دفاع از هویت وحقوق افراد شده است.
آقای بهمن به صدای امریکا گفت:" بدون شک که پیامد عملکرد طالبان و شکل گیری جنبشهای اعتراضی و اجتماعی زنان می تواند مشروعیت و تصویری که طالبان میخواهند از خود به جهان نشان دهند، مخدوش کرده و این بدون شک به ضرر طالبان است."
با این حال، طالبان ادعا دارند که زنان تحت حاکمیت طالبان از تمام حقوق خود برخوردار استند.
هبتالله آخندزاده، رهبر گروه طالبان، در پیامی که به مناسبت عید قربان نشر شده بود، گفت که حقوق شرعی زنان در افغانستان تامین شده و علیه "مظالم بر آنان" اقدامات صورت گرفته است.
سید ذاکرالله هاشمی، یکی از چهرههای نزدیک به طالبان، ایجاد جنبشهای اعتراضی زنان افغان را نسخهبرداری از فعالیتها و جنبش زنان کشورهای غربی می خواند.
هاشمی با ادعای اینکه چنین اعتراضات در افغانستان نتیجهای ندارد، افزود: " این حرکات در افغانستان طی ۴۰ سال اخیر به نام جنبشها، احزاب چپ و راست در زمانهای مختلف به جز کشتار دسته جمعی و تسلط غرب و شرق در افغانستان کدام نتیجهٔ دیگری نداشته است و این کارها در افغانستان فایدهای ندارد."
اما از سوی دیگر، اعضای جنبشهای اعتراضی زنان ادعا دارند که اعتراضات مداوم و پیوسته زنان در طی این دو سال سبب ایجاد فشارهای بینالمللی بر طالبان شده و یکی از دلایل اصلی است که جهان حکمرانی طالبان را به رسمیت نشاخته است.
دو سال است که طالبان در افغانستان دوباره قدرت را به دست گرفته اند، اما حکومت این گروه را هیچ کشور یا سازمان بینالمللی به رسمیت نشناخته است. احترام به حقوق بشر، به شمول حقوق زنان و اقلیتها و تشکیل حکومت همهشمول متشکل از تمام اقوام و گروهها از خواستههای عمدهٔ جامعهٔ بین المللی از طالبان است.
اما شماری هم با این ادعای زنان معترض مخالفاند و اعتراضات زنان را دلیل عمدهٔ به رسمیت نشناخته شدن طالبان نمی دانند.
هدایتالله پکتین، تحلیگر سیاسی، در گفتگو با صدای امریکا با کم اهمیت شدن نقش اعتراضات زنان در این راستا میگوید ایجاد جنبشها تحت نام و حقوق زنان از دیر زمان تا اکنون پروژههای شخصی بوده که معمولاً در راستای منفعت کسانی است که در راس این نوع جنبشها قرار دارند.
آقای پکتین افزود:" من با این موضوع که اعتراضات زنان موجب شده تا طالبان به رسمیت شناخته نشوند، موافق نیستم بلکه بعضی ملاحظات و اختلافات طالبان با جامعه جهانی موجب شده تا اکنون به رسمیت شناخته نشوند.''
این در حالی است که روزا اوتنبایووا، نمایندهٔ ویژهٔ منشی عمومی ملل متحد در امور افغانستان، به تاریخ ۲۱ جون (۳۱ جوزا) در نشست شورای امنیت ملل متحد از طالبان خواست که اگر میخواهند گامی به سوی به رسمیت شناختن شان برداشته شود و ادارات ملل متحد به گونه مثمر مردم افغانستان را کمک کنند، باید محدودیتها بر زنان و دختران را لغو کنند، در غیر آن به رسمیت شناخته شدن حکومت طالبان "تقریباً ناممکن" خواهد بود.
حمیرا قادری، نویسنده و فعال حقوق زنان میگوید با اینکه جنبشهای اعتراضی زنان بعد از سقوط طالبان در سراسر کشور به صورت آشکار و پنهانی ادامه دارد اما میگوید از حمایت لازم برخوردار نیستند."
قادری با اشاره به اینکه پس از تسلط مجدد طالبان، شمار زیادی از فعالان حقوق زن مجبور به ترک افغانستان شدند، به صدای امریکا گفت: " با آنکه جنبشهای جدید زنان در افغانستان شکل گرفت، اما متاسفانه این دختران و زنان معترض پشتوانهٔ قوی ندارند و مورد حمایت مردان خانواده برای مقاومت و پایداری برای دسترسی به حقوق خود نیستند."
با وجود کم رنگ شدن اعتراضات زنان در مقابل مقررات سختگیرانه طالبان، بهمن میگوید که اعتراضات زنان همچنان ادامه دارد و معتقد است که اعتراضات زنان و فشارهای جامعه بین المللی در دراز مدت به نابودی افکار طالبانی و سقوط آنان منجر خواهد شد.
گروه