۴۵ سال پیش، درست امروز یعنی ۲۷ اپریل ( هفتم ثور)، حزب دموکراتیک خلق با یک کودتای نظامی، قدرت را در افغانستان در دست گرفت، رویدادی که در بیش از چهار دهه اخیر بر تاریخ سیاسی این کشور سایه افگنده است.
در هفتم ثور سال ۱۳۵۷ خورشیدی اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان با راه اندازی یک کودتای خونین به عمر پنج سالهٔ اولین نظام جمهوریت این کشور تحت نام "جمهوری افغانستان" پایان دادند.
رخداد سرنگونی نظام جمهوری محمد داوود خان در هفت ثور ۱۳۵۷ توسط اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان با نامهای مختلف یاد می شود.
برخی آن را "انقلاب هفت ثور"، بعضی ها هم "کودتای هفت ثور" می خوانند اما احمد سعیدی دپلومات پیشین افغانستان که در آن زمان دانشجو بود و خاطراتی از روزهای پیش از سقوط اولین نظام جمهوریت دارد، این واقعه تاریخی را "تحول هفت ثور" مینامد.
احمد سعیدی می گوید که با در نظرداشت اوج جنگ سرد بین اتحاد جماهیر شوروی پیشین و کشورهای غربی، سیاستهای تندروانهٔ جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان تحت حمایت شوروی باعث بروز قیام برخی مردم افغانستان علیه این نظام شد.
آقای سعیدی گفت: "رقابت های روسیه و امریکا باعث این شد که این حزب نتوانست آنچه را که می خواست اجرا کند. اگرچه این حزب قدرت را به دست گرفته بود اما شعارهایش بسیار تندروانه بود. دیگران را به قدرت شریک نساخته بود خیلی انقلابی حرکت میکرد. یعنی شرایط عینی و ذهنی را مد نظر نگرفته بود بسیار تندروانه حرکت می کرد. اگر این حزب تندروانه حرکت نمیکرد، با مردم مدارا می کرد، خودکامگی نمیکرد ارزشهایی راکه باور داشت برای مردم بد نبود، خوب بود."
اما بصیر دهزاد، استاد سابق دانشگاه و یک تن از اعضای پیشین شاخه پرچم حزب دموکراتیک خلق افغانستان، رخداد هفتم ثور ۱۳۵۷ را یک "کودتای نظامی" میداند و میگوید که آن رخداد یک تحول غیرقابل پیشینی بود که عدهای از مقامهای نظامی در جمهوری محمد داوود خان با برپایی کودتا بدون اطلاع اعضای رهبری حزب دموکراتیک خلق، قدرت را به دست گرفتند.
او در عین حال می گوید که ایجاد جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان سرآغاز بی ثباتی سیاسی و امنیتی در افغانستان بود که به گفتهٔ او دلایل متعدد منطقهای و جهانی در این بی ثباتی نقش داشت.
آقای دهزاد گفت: "متاسفانه رویکرد سرکوبی مردم مذهبی یک روش بسیار نادرست در جامعهٔ بوده است. به خاطری که جامعه افغانستان بسیار سنتی است، جامعهٔ عمیقاً مذهبی است و به دلیل فقر و بیسوادی و عدم آگاهی از دنیای متمدن آن زمان مردم بسیار فاصله داشت. به همان خاطر آن تحولات به آن شکل صورت نمی گرفت. بلکه باید توجه جلب می شد به نیازهای جامعه افغانستان."
عبدالله شفایی، استاد دانشگاه و عضو پیشین کمیسیون نظارت بر تطبیق قانون اساسی افغانستان، نیز تحولات منطقه ای و جهانی را در بروز کودتای هفت ثور دخیل می داند اما او به پیشینهٔ برخوردهای تک قومی و سرکوب گرانه علیه سایرین در پیشینه تاریخی حکومت ها در افغانستان اشاره می کند.
شفایی می گوید که رویکرد جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان برای سرکوب قیام مردم با ورود نیروهای شوروی سابق به افغانستان و نابودی کانون های تصمیم گیری و اجتماعی جامعه سنتی مذهبی افغانستان توسط نظام با گرایش های کمونیستی یکی از عوامل اصلی بی ثباتی در افغانستان بوده است.
آقای شفایی علاوه کرد: "اصلاحات جمهوری دموکراتیک افغانستان عجولانه بود و وارداتی بود که انقلابی نبود. آنها همان چیزهایی را که در شرق و جمهوری های سابق شوروی بود می خواستن اجرا کنند که به ضرر شان بود. از اصلاحات ارضی گرفته تا مسایل شخصی مثل ازدواج و مسایل دیگر مداخله کردند که مردم تصمیم به قیام علیه این نظام گرفتند."
با این حال آقای شفایی می گوید که داکتر نجیب الله در دوره ریاست جمهوری اش به اشتباهات حزب دموکراتیک خلق افغانستان در حکومت های قبلی پی برد و در صدد تفاهم با گروه های مختلف مجاهدین شد اما به گفته این تحلیلگر افغان، تلاش های آقای نجیبالله به موقع نبود چون گروه های مجاهدین آن وقت به اعتماد به نفس رسیده بودند و با پشتیبانی مالی کشورهای عربی و کمک های تسلیحاتی غرب، حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان به پایان رساندند.