یک مقام دیدبان حقوق بشر با اشاره به دوسال مبارزۀ زنان و دختران افغانستان علیه حکومت طالبان و اعادۀ حقوق شان میگوید که این مقاومت امری سیاسی است.
سحر فطرت، دستیار پژوهشگر در دیدبان حقوق بشر در مقالهای اخیراً نوشته است که در حالی که ستم فزاینده و مداوم طالبان بر زنان افغانستان فراموش شدنی نیست، اما نافرمانی زنان و دختران افغانستان در برابر تلاشهای طالبان برای محصورکردن آنان در خانههایشان روایتی چشمگیر است.
او معتقد است که مبارزه و مقاومت زنان در برابر تصامیم و دستورهای طالبان، بیش از هر زمان دیگری سیاسی شده است.
فطرت گفته است: "مقاومت هر زنی در دوران حکومت طالبان، چه اعتراض صلحجویانه در خیابان باشد، چه پوشیدن لباسهای رنگی که بهطور غیررسمی ممنوع شدهاند، چه مذاکرهی دلیرانه با مقامات طالبان بر سر قوانینی که میزان حجاب زنان را هدف قرار میدهد، چه بهرهبردن از آزادی در جهان مجازی، یا هر نوع زیستنی که از نسخهی سرکوبگرانهی طالبان سر باز بزند، از اساس سیاسی شده است".
این همکار دیدبان حقوق بشر، دلیل این دگرگونی خود طالبان است و این روند هیچ برگشتی ندارد.
فطرت با بیان اینکه شعار اولیۀ زنان معترض افغانستان "نان، کار، آزادی" دارای پیامی ساده است، اما در حقیقت همین شعار ماهیت جنبشهایی است که اکنون علیه اقدامات طالبان شکل گرفته و ایجاد شده اند.
فطرت گفته است: "زنان از آن چیزی دفاع میکردند که میدانستند طالبان به آن حمله خواهد کرد: استقلال آنها، عاملیت شان، تحرک شان، و آزادی. این زنان حقوق اجتماعی و استقلال اقتصادیشان را تصریح میکردند. همچنان کرامت انسانی میطلبیدند و جانشان را برای فردایی بهتر برای تمام مردم افغانستان به خطر میانداختند".
او باور دارد که اکنون جنبشهای اعتراضی زنان از پا نخواهند ایستاد و آنچه طالبان قادر نیست دریابند این است که شجاعت به شجاعتی بیشتر دامن میزند، شهامت تکثیر میشود،.
فطرت معتقد است: "از آموزههای مقاومت مداوم زنان افغانستان، یکی هم اینکه جنبشها راه را برای جنبشهای دیگر هموار میکنند، بستههای کوچک مقاومت بستههای بیشتر تولید میکند، و شجاعت فردی و جمعی امید تولید میکند".
پس از تسلط دوباره طالبان بر افغانستان، زنان با محدودیتهای گسترده در بخشهای مختلف مواجه شدند، محدودیتهایی که موجب شکلگیری جنبشهای اعتراضی زنان در بخشهای مختلف افغانستان شده است.
طالبان در نخستین اقدام برای وضع محدودیتها بر زنان و دختران در افغانستان، به دختران اجازهٔ ادامهٔ تحصیل بالاتر از صنف ششم را ندادند. به تعقیب آن، زنان از کار کردن به جز در چند سکتور مشخص، رفتن به پارکها و کلبهای ورزشی، سفر بدون محرم و هر نوع فعالیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی منع شدند. در ادامهٔ وضع محدودیتها بر زنان، طالبان کار زنان در آرایشگاهها را نیز ممنوع اعلام کرد.
اما زنان در سرتاسر افغانستان از نخستین روزهای پس از سقوط نظام جمهوریت، به جادههای شهرها برآمده و با شکلدهی تجمعات در مقابل مقررات سختگیرانهٔ طالبان اعتراض کردند. هر چند بیشتر این اعتراضات بر اساس گفتههای معترضان با خشونت طالبان مواجه شده است.
سید نسیم بهمن، استاد و پژوهشگر مسایل سیاسی، با استناد تجربهٔ تاریخ کشورها در مورد شکل گیری جنبشهای اعتراضی پس از وضع محدودیتها و سرکوب یک گروه اجتماعی، میگوید که سرکوب و خفقان از سوی گروه حاکم همواره زمینه ساز شکل گیری جنبشهای اعتراضی برای دفاع از هویت وحقوق افراد شده است.
آقای بهمن به صدای امریکا گفت:" بدون شک که پیامد عملکرد طالبان و شکلگیری جنبشهای اعتراضی و اجتماعی زنان می تواند مشروعیت و تصویری که طالبان میخواهند از خود به جهان نشان دهند، مخدوش کرده و این بدون شک به ضرر طالبان است."
با این حال، طالبان ادعا دارند که زنان تحت حاکمیت طالبان از تمام حقوق "شرعی" خود برخوردار استند.
برخی تحلیلگران معتقد اند که وجود کمرنگ شدن اعتراضات زنان در مقابل مقررات سختگیرانه طالبان، اعتراضات زنان و فشارهای جامعه بینالمللی در دراز مدت به نابودی افکار طالبانی و سقوط آنان منجر خواهد شد.
گروه